شخصیت بچه در نمایشنامه "آناتومی درماندگی"، نه به عنوان یک فروپاشی یا بیماری، بلکه به عنوان انطباق با انتظارات و مسئولیتهای جامعه تفسیر شده است. بچه در جهانی از انتظارات و تعهدات زندگی میکند که مانع از تحقق واقعی خود او میشود؛ در نتیجه، این دگرگونیِ ظاهری روشی برای بازتعریف نقش و هویت وی محسوب میگردد.
در مجموع، این نمایش به ما کمک میکند تا مسخ را به عنوان یک فرایند پیچیده و چندبعدی درک کنیم که جنبههای مختلف زندگی شخصیت را دگرگون میسازد؛ همانطور که عصر تکنولوژی این کار را با انسانها کرده است. این نمایش ما را تشویق میکند تا به جای قضاوت سطحی، این دگرگونی را در سطح عمیقتری مورد توجه قرار دهیم.
در نهایت، نویسنده به دنبال "جرقهای" است که میتواند بچه را از این وضعیت رها کند و به او امکان بازیابی کرامت و شأن خود را بدهد. در واقع، او میخواهد تا از طریق این نمایش، نگاهی انتقادی به این مسئله داشته باشد.
به طور کلی درباره مسخ در عصر تکنولوژی میتوان گفت که این مفهوم درباره تغییر کسی در طول زمان، جهت رشد و گذر از مراحل مختلف زندگی است.