در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم آسمان زرد کم‌عمق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:42:49
بها: ۱,۵۰۰ تا ۳,۰۰۰ تومان
فیلم داستان زوج جوانی است که در مدتی کوتاه لحظات زندگی گذشتشان را مرور می‌کنند و این مرور خاطرات، زندگی حالشان را تحت تاثیر قرار می دهد ...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمی دانم چرا حالا که دوسال از اکران آسمان زرد کم عمق می گذرد. یادم افتاده درباره ی این فیلم بنویسم! این فیلم کاری متفاوت و زیباست. مهم ترین نکات فیلم، بازی ها، تدوین، کارگردانی و فیلم نامه است.
همان طور که همه می دانیم کارگردان های ایرانی علاقه ی وافری به تدوین غیر خطی دارند و متاسفانه بدون این که این نوع تدوین برای کارشان ضروری و دلالت مند باشد از این نوع تدوین استفاده می کنند. اما درمورد آسمان زرد کم عمق اوضاع فرق می کند چون این فیلم باید به شکل غیر خطی تدوین می شد و شد. چرا؟ چون داستان به شکلی است که باید رائی داشته باشد و این راوی با توجه به شخصیت و تشویش و آشفتگی که در درونش است قاعدتا داستان را تکه تکه و با شکست های زمانی تعریف می کند . این تدوین حتا در شخصیت پردازی صابر ابر و ترانه علیدوستی به مخاطب کمک می کند. پس تدوین کاملا درست صورت گرفته.
اما در مورد بازی ها، بازی همه ی بازیگر ها عالی بود و گل سر سبدشان ترانه علیدوستی بود که از پس نقش پیچیده اش به خوبی بر آمده بود.
و فیلم نامه، اصل زیبایی این فیلم در داستان کار است، زنی که زمانی که به شدت احساس خوشبختی می کرده خانواده خود را به کشتن می دهد. و وقتی خودش زنده می ماند دچار افسردگی می شود. واقعا کار خاصی ست. دوست دارم بیشتر از این توضیح دهم اما چون این فیلم را یک بار و آن هم دوسال پیش دیده ام نمی توانم بیشتر از این بنویسم.
فقط خواستم بعد از دو سال از بهرام توکلی به خاطر ساختن این فیلم با این متن تشکری کرده باشم. همین
به نظر من بازی صابر ابر خیلی عالی بود توی این فیلم.طرح داستانی فیلم برای بیان ایده اصلی مناسب بود .ولی به نظر من میتونست خیلی بهتر بیان بشه.گریم ها فوق العاده بود(هم آقای ابر هم خانم علیدوستی)
کارگردانی هم که مثل کارهای قبلی آقای نوکلی عالی.
۰۶ مرداد ۱۳۹۴
حق با شماست. فیلم نامه می تونست بهتر از این باشه
اما واقعا بازی صابر ابر و ترانه علیدوستی عالی بود
۰۶ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم "آسمان زرد کم عمق" را اصلا نپسندیدم . این فیلم علی رغم وجود تفکر در پس خود و تلاش برای خلاقیت تصویری از نظر من اصلا موفق به رسیدن به مرحله "بیانگری" نشده است و در پایان نه تنها حس خوب برای تماشاگر نمیگذارد ، بلکه وی را در تشخیص "مساله" خود نیز مردد باقی میگذارد .
سعی میکنم در اینجا نکاتی پیرامون فیلم اشاره کنم :

1- فیلم ، نوعی فیلم روانکاوانه با جنبه های لکانی است که در جای جای اش ، المانهای تئوری ژک لکان دیده میشود .
فیلم با نمایش "ساحت خیالی" زن فیلم شروع میکند : وضعیتی روانی که حاصل عدم امکان تمییز جهان پیرامون از جسم وی بوده (رد شدن از دیوار ) و جهان ادامه کالبد سوژه محسوب میشود . تصور وی از "خود" تصوری گسسته ، تکه تکه و نامنسجم است که وضعیت فیزیکی خانه متروکه بازتاب خارجی این وضع روانی محسوب میشود . سوژه توانایی "زبان" و تکلم ندارد (نمیتواند واقعه تصادف را توصیف کند) و زندگی وی مترادف با ایماژهای خیالی و خام از جهان است (خوابیدن در وان ، حرف زدن با مشاوری که نمیبینیم اش و تخیل سرسزمین سبزی که نمی یابیم اش) .
این نقطه ، همچون مراحل رشد کودک ، نقطه صفر روانی زن و نقطه صفر بیانگری فیلم محسوب میشود و این اوج "زیبایی فسادپذیر" است که ظاهرا قرار است ... دیدن ادامه ›› کلید فهم تصاویر مبهم فیلم باشد ...

2- فصل دوم فیلم مترادف با "مرحله آینه ای" است : از ویژگی های این مرحله عبور از گسستگی وجود و رسیدن به تصوری کل نگر و یکپارچه از وجود خود است . این مرحله که طبق نظریه لکان در حدود 6-18 ماهگی کودک اتفاق می افتد برای زن فیلم در 17 ماهگی وقوع اتفاقات فیلم فرامیرسد . کودک در این مرحله ، به تمایز فیزیکی خود و مادر پی میبرد و میفهمد که مادر موجودی دیگر است . زن فیلم نیز در روند رشد روانی خود ، همسرش را از دست میدهد (زندانی شدن همسر) تا با تمام وجود "حس فقدان همسر زندان رفته اش" را ادراک میکند . در اینجا وی بر خانه (به مثابه نمادی از ذهن خود) مسلط میشود و بدلخواه چیدمان وسایل را انجام میدهد .
این فقدان ناشی از درکی است که زن از محدودیت های خودش و توانمندی هایش دارد.

3- مرحله بعدی "ساحت نمادین" است که در آن زبان شکل میگیرد : زن به حرف می آید و از گذشته حرف میزند. ماجرا را به یاد می آورد و در برابر اتهامات همسرش (آن دیگری-کوچک) ابراز نظر میکند . وی بر احساس تهی بودن غلبه میکند اما به بهای سنگین اعتراف به نادانی و ناتوانی . در اینجا "قانون" به مثابه حضور مقتدر بیرونی (آن دیگری-بزرگ) وارد میشود و اقتدار خود را بر وی تحمیل میکند .
وی با پذیرش این الزام قانونی - اجتماعی ، "اختگی" نمادین خود را میپذیرد و در جامعه ادغام میشود .

4- آخرین مرحله که انتزاعی ترین آنها نیز هست "حیث واقع" است : ذهن پریشان ناشی از عدم قبول توسط نظام ایدئولوژی های جامعه .
حرف فیلم در اینجا شکل میگیر : "بازنمایی نمادین تعارض حل نشدنی ساحت نمادین و ساحت خیالی".

همه اینها که گفتم ارزشمند است ، اما وقت تماشاگران و انتظار آنان برای دیدن تصاویری مناسب با ریتم صحیح ، قاب بندی درست ، کلام نافذ و خالی از تکرار (دقیقا بر خلاف آنچه صابر ابر برای چندمین بار ارائه میدهد!) ، صراحت و شفافیت ایده فیلم بدور از شعارزدگی و رفت و برگشت های بی معنی و سرگیجه آور ، همه و همه از تمام این ایده های فلسفی پراهمیت تر است ...
این خستگی و بیراهه فرمی فیلم ، نتیجه محتوایی فیلمی است که "مساله" اش با مساله تماشاگران و جامعه سال 92 ایرانی ناهمخوان است ...
اینها که فرمودین همه فرویدى هستن چرا گفتین لکان؟ هر چند اونهم اینها رو بسط داده.

ضمن اینکه در تفسیرتون -که البته جاهاییش فوق العاده زیبا و در برخى جاها شاید به اندازه ى بقیه قسمتها زیبا نیست- جاى خالى قسمتهاى تعیین تکلیف کننده ى کار، خالیه مثل علت زندان رفتن مرد و مسئله ... دیدن ادامه ›› ى زمان.

قسمت دیگه اینکه این فیلم، حس بیزارى وضع موجود رو از منظر پرستاژ اصلی فیلم منتقل میکنه و این خسته کنندگى به نظر من اوج هنر کارگردانه تا با سکانس آخر، گیر غیر طبیعى زن رو مخاطب متوجه بشه و من دلیل قضاوت خط آخرتون رو نتونستم درک کنم.
هرچند قبول دارم این فیلم یک اثر عوامپسندانه نیست و سلائق ویژه اى به آن علاقه مند میشوند.
۰۵ بهمن ۱۳۹۲
مرسی از نقد پربارتان
این فرمال کارکردن هنرمندان در اکثر موارد به اثر هنری ضربه زده
۰۵ بهمن ۱۳۹۲
نیما ى عزیز از فروید و لکان که بگذریم، اصولا این اثر براى من نتوانسته دلیلى باشد بر نقدى "دقیق". چرا که یا خیلى عمیق به من لذت داده و یا اینکه اصلا نتوانستم آنرا "از آن خود" کنم -اینکه کدامیک اتفاق افتاده را هنوز نمیتوانم قضاوت کنم.
۰۵ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازم سلام دوستان همیشه خوب من
من دیشب رفتم و این فیلم رو دیدم .فکر میکنم این فیلم هیچ چیز برای گفتن نداشت و فقط نقطه قوت این فیلم دو مورد بود یکی بازیها و دیگر یک جمله از ترانه علیدوستی : واقعا یعنی چی که یه چیزی تو آدم تکون میخوره؟
بقیه فیلم هیچ معنی برا من نداشت .یا شایدم من نفهمیدم
اگر کسی چیزی از این فیلم فهمیده خیلی دوست دارم منم راهنمایی کنه
بازم ممنونم از شما دوستان تیوالیه خودم
الهه الف و raha azimi این را خواندند
من این دیالوگ یادم مونده:
صابر ابر: چرا نمیذاری به زندگی معمولیمون برگردیم؟
ترانه: زندگی معمولی من همینه...

به نظرم شاید هدف نشون دادن این بود که زشت یا زیبایی زندگیمون بیشتر از اون چیزی که فکر میکنیم دست خودمونه، نه تقدیر. ما میتونیم ... دیدن ادامه ›› حواسمون رو جمع کنیم که به تز "پایان هرچیزی در اوج زیبایی" اعتنایی نداشته باشیم، دروغ نگین که گاهی مسیر زندگی رو به کل تغییر میده، امید به روزای بهتر داشته باشیم و هر اتفاق خوب رو آخرین اتفاق خوب عمرمون تلقی نکنیم و از این دست چیزا.
۰۳ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید