در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش آستانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:36:07
امکان خرید پایان یافته
۰۵ آذر تا ۰۹ دی ۱۳۹۳
۱۹:۳۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری تیوال از نمایش آستانه / عکاس: ماندانا رنجبر

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

میدان ولی عصر، بلوار کشاورز، بعد از خیابان فلسطین خ کبکانیان، نبش کوچه مرتضی زاده، پلاک ۱۰ و ۱۲
تلفن:  ۸۸۹۵۲۴۴۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
باریکه

مونولوگ های این نمایش صرفا برای بیان یک جدل و بحران درونی بیان نمیشود. آنجا که اکثر دقایق نمایش جنس این گویندگی، تماشاگر را تبدیل به مخاطبی ( حاج آقا ) میکند، که میبایست همانند پوستر نمایش به حساب های گذشته افراد ( میمنت ) دقیقا رسیدگی کند. در واقع در این نمایش یک کشمکش قاضی وار دو سویه بین ناخودآگاه شخصیت نمایش و منطق شنونده در حال شکل گیری است. حتی در جائیکه که کارکتر نمایش با گفتن " کی از گذشته کی خبر داره " ساختار این مونولوگ شخصی تبدیل به یک دیالوگ دسته جمعی میشود.باز سازی بریده بریده شده از یک گذشته با استدلال بازی ها و ضد استدلال بازی های بازیگر نمایش آستانه، به خوبی توانسته با کشش لازم ذهن تماشاگر را تا انتهای نمایش همراه کند و همچنین جایگاه دیگرانی سئوال شونده به او ببخشد.
حجاب در این نمایش مفهوم کاکرد ظاهری خود را از دست میدهد و مبدل به استتار هر آن چیزی که عیان کننده هویت واقعی افراد یک جامعه است میگردد. کیف سفید "زینب برخوداری" در کیف سیاه میمنت مستتر است و فریادش به جائی نمیرسد، جسد زینب برخوداری در پوششی از گمنامی دفن شده است و شهرتش به آشنایی ناآشنا مبدل میگردد،مکان های نمایش اعم از ناحیه، چهار گوشه حسینیه، قهوه خانه و کوشک همه و همه باید قفل باشند تا افراد محصور و محجوب شده در آن از آشکار شدن شخصیت و ذات خود واهمه ای به دل خود راه ندهند و هر آن کس که زیر لباسش پف کرده است حتما هفت تیری مخفی کرده است؛ اینها نمونه هایی است که بنا به اقتضا بهتر است هیچ گاه دچار کشف حجاب نشوند.
دو آیینه موازی در صحنه پردازی این نمایش، شخصیت نمایش را به بیکران شخصیت های تکرار شونده در محدوده ای بیکران ... دیدن ادامه ›› دچار میکند. فضای سازی ایجاد شده در خلق شخصیت های بی شناسنامه ردیف شده در یک صف جز زیباشناسی این نمایش و اثر است که نیاز متن و اجرا را برآورده کرده است. کارکتر اصلی نمایش در حالتی دوگانه با ابراز اینکه خیلی وقت است که خود را توی آیینه نگاه نکرده ، بینهایت مصداق های تمثیلی پیش رویش را به سخره میگیرد و انکار میکند.
و اما در و آستانه آن، سمبلی است برای پوست انداختن افراد. انتخاب بین خود و از خود بیخود شدن. برای ماندن در ورطه خطرناک بین کندی چاقوی آشپزخانه و یا تیزی چاقوی ضامن دار. برای خون ماسیده شده به دست یا خون شسته شده در کف اتوبوس. جایگاهی بین امن و نا امنی. مژگان نوایی ( میمنت ) از پس نقش زنی که در باریکه راه میان انتخاب دو در مردد است بر آمده است. گفتار او با مکث ها، سکوت ها، پرخاش ها، اعتراض ها و جا زدن های خودش در نقش مردانی چون صادق، شاگرد شوفر و سرشمار که میخواهد از پس همه آنها بر بیاد به دل مینشیند. او دارد جدال توامان زنانگی و مردانگی ( آنیما و آنیموس ) را به رخ میکشد. زنانگی او فقط از پس مردی که حضور ندارد بر نمی آید، شهید عباس اسدی. کدام در نمادین میباست باز شود، تا او رستگار شود. شاید از آن زمان که در دنیا به روی زینب برخوداری بسته شده، دنیا درخوشبختی اش را به رویش گشود و تولدی دوباره یافت. او دیگر نیاز به هیچ شاه کلیدی برای شکستن هیچ قفلی ندارد. او دیگر قفل دهانش را هم گشوده است.

میمنت : هیچکی، هیچکی رو نمیشناخت، همه فقط خدا را میشناختن.
چقدر این جملت زیبا بود آریوی عزیزم :
حجاب در این نمایش مفهوم کاکرد ظاهری خود را از دست میدهد و مبدل به استتار هر آن چیزی که عیان کننده هویت واقعی افراد یک جامعه است میگردد.
۰۳ دی ۱۳۹۳
محمد عزیزم بسیار مهربانی و لطف تو همیشه شامل حالم شده ... ممونم که اینقدر پرمهر هستی دوست
۰۷ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بخشی از یادداشت جناب محمد رحمانی گرامی

" مژگان نوایی " که برگزیده ی جشنواره تئاتر فجر
برای نمایش " ژندارک در آتش " است

این بار نیز به خوبی می تواند از پس نقشش برآید
و حسهای گوناگون را یکجا به مخاطب منتقل کند

او به زیبایی نشان می دهد که چگونه می توان
با درک درست پرسوناژ
وی را درست و کامل بر صحنه آفرید
و تماشاگر را با تمام وجود تسخیر ... دیدن ادامه ›› کرد

استفاده " نوایی " از لباس و تجهیزات شخصیت خلق شده
به ویژه چادرمشکی همراهش
به گونه ایست که مخاطب گمان می کندکه او
سالها با این کاراکتر زندگی کرده است
که اینقدر راحت ودلنشین در آن
جا خوش نموده است

او نشان می دهد
که اگر درک درست از نقش وجود داشته باشد
هرگز نیاز به غلو و درشت نمایی
برای ایفای آن وجود ندارد

بنایراین به کمک " محسن عرب زاده "
اینچنین بر صحنه می درخشد
و تماشاگر را مسحور هنرش می کند




خانم حدادی ارجمند
متشکرم از توجه حضرتعالی

فقط در جمله آخر « مسحور» نوشته شده بود.
ممنونم
۲۹ آذر ۱۳۹۳
درود بر شما که تلاش می کنید که این نمایش زیبا دیده شود.
سپاس شکوه حدادی
۲۹ آذر ۱۳۹۳
ممنونم عمو فرهادقصه های عزیز
واقعا" حیف است که به قول شما " عاشقان هنرهای نمایشی " از دستش بدهند .
خیلی دلم می خواهد که سایر دوستان هم در این حس خوبمان و لذت بردن وافرمان از این اثر دلنشین و دوست داشتنی سهیم باشند .
همواره شاد باشید و برقرار
۲۹ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان به پیشنهاد بسیار خوب جناب مجتبی سلیمان زاده عزیز گوش فرا داده و یک قرا ر گروهی برای این اثر بگذارید .
به شما اطمینان می دهم دوستش خواهید داشت و لذت خواهید برد .

خوشحال خواهم شد در کنارتان دوباره به دیدن این نمایش زیبا بنشینم .
به هر حال من که دوباره به دیدنش می روم .
همین الان هم دلم برای بازی خانم مژگان نوایی تنگ شده .
ایکاش دوستان روابط عمومی این نمایش از خواب بیدار شوند:((
۲۸ آذر ۱۳۹۳
نمیشه این کار بیشتر ازین ٤ اجرا تمدید بشه ؟!! فک نمی کنم تماشاخانه ٣ نقطه با شلوغی اجراهای در لیست انتظار مواجه باشه . حالا که عده ای از عزیزان و بنده از راههای مختلف در حال تبلیغ برای تماشای این کار هستیم ، حیفه این کار وقتی تمدید شه که بیشتر هم تهرانی های عزیز ممکنه برنامه سفر برای تعطیلاتشون داشته باشن .
۳۰ آذر ۱۳۹۳
فکر میکنم دیگه همه تا سه شنبه از "تعطیلات" بیان، نه؟ تازه شنبه و دوشنبه هم که بطور رسمی تعطیل نیستن! امیدوارم دوستان واسه آخر هفته برنامه ریزی کنند.
۳۰ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید