در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:18:28
بها: ۳,۰۰۰ تا ۵,۰۰۰ تومان
همسر خانه‌دار یک بازیگر مشهور سینما در آخرین فیلم او با وی همبازی می‌شود و آنچنان مورد توجه منتقدان قرار می‌گیرد که منجر به حسادت او می‌شود. روابط صمیمانه آنها تیره شده، زن قهر می‌کند و به باغچه خانوادگی دماوند می‌رود. با بازگشت دخترشان به ایران روابط آنها دستخوش تحولاتی می‌شود...

 

 

گزارش تصویری تیوال از آوای مصاحبه با مهدی فخیم زاده / عکاس: صبا محب علی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران / عکاس: محمدرضا بهشتیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من اصلاً در جایگاهی نیستم که نقد حرفه ای انجام بدهم. نظر من از دید یک تماشاگر عام است.

در کل فیلم اصلاً به دل (یا حداقل به دل من) نمیشیند. نریشن اوّل فیلم خیلی بیشتر از مورد نیاز است. این که تمام داستان پس زمینه ی فیلم به صورت قصه گویی بیان بشود فکر نمی کنم جذابیتی داشته باشد. یعنی کارگردانی مثل آقای افخمی نمی تواند بک گراند فیلم را در چند سکانس یا فلاش بک به تصویر بکشد؟ اینقدر این قصه گویی ابتدایی طولانی است که یک لحظه آدم شک می کند که شاید کل داستان قرار است به همین روال پیش برود. لحن گوینده بیشتر به برنامه های راز بقا می ماند تا یک داستان خانوادگی. یک لحن خشک و کاملاً رسمی که برخی شوخیهای گنجانده شده در آن کاملاً با آن لحن توی ذوق میزند.

داستان ها، سکانس ها و شخصیت های اضافی خیلی در فیلم گنجانده شده اند. مثلاً این که زوج اول داستان بازیگر مشهور سینما باشند یا نباشند چه لطمه ای به داستان میزند؟ این که حل مشکل پیش آمده در منزل آنها پیش برود یا در باغ پدری شهدخت چه تفاوتی دارد؟ حضور خواهر و برادرهای آذر یا حتی خواهر شهدخت چه کمکی به پیش برد فیلم دارد؟ در کل با یک سیاهی لشکر روبرو هستیم که انگار برای مهمانی دور هم جمع شده اند وگرنه همان آذر، شهدخت و پرویز برای کل داستان بس هستند و «دیگران» گره ای در فیلم باز نمی کنند.

به طور کلی اصلاً گره ای در داستان نیست. تنها گره ی موجود بایسکچوآل بودن فیلیپ (یا فیلیپس آقای فخیم ... دیدن ادامه ›› زاده) است که بسیار سرسری از آن گذشته می شود. تمام تلاش پدر آذر برای مقابله با این مشکل پیدا کردن شوهر برای دخترش است و به اولین گزینه ی موجود در نزدیکی خود (رامبد جوان) چنگ می زند که این مشکل را حل کند!! پرویز با این همه برو و بیا چه سابقه ای از آن هنرمند در دست دارد که به این صراحت او را برای دخترش (و با این جمله ی خواری دهنده) خواستگاری می کند؟ یا بهتر است بگوییم برای شخصیت پردازی این فرد چه تلاشی شده است؟

و بسیاری چیزهای دیگر...

در کل از نظر بنده این فیلمی نیست که به کسی توصیه ی دیدنش بشود چه برسد به این که جایزه هم ببرد و همه ی این ها به انتظار تماشاگر از کاگردان و بازیگرهای این فیلم بازمی گردد
نقدتونو دوست داشتم :)
۱۳ شهریور ۱۳۹۳
خواهش میشه :)
۱۵ شهریور ۱۳۹۳
نقدتون عالی بود. :-)

.
.
منم فک کنم تنها نقطه قوت فیلم کارگردانی و فیلم برداری فیلم بود.البته اونم نه در حد فوق العاده .
نقاط ضعف هم که دیگه گفتن نداره ... دیدن ادامه ›› . ولی حقیقتا فیلم نامه افتضاحی داشت . (اینو به جرعت میگم )که با کمک نریشن های طولانی و مسخره و با صدایی که فک نمیکنم حداقل مناسب این فیلم باشه . به هم وصله پینه شده بود و کاملا روی اعصاب بود . و در کل با توجه به نقد های توی جشنواره انتشار چیز خیلی بهتری داشتم . انگار منتقدا هم دیوانه شدن والبته جبهه گرا .
۲۴ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا اکثر فیلمنامه های فیلمها تازگی به نظرم قدیمی میان...یعنی فکر می کنی دهه هفتاد هستی داری فیلمو می بینی؟ این تمایز اصغر فرهادی رو نشون میده که چقدر فیلمنامه هاش مدرن هست..
خانم آقای افخمی خیلی لوس و بد بازی کرد
رامبد یه خورده فیلمها رو با وسواس انتخاب کن Please
راستش خیلی برام عجیبه که این فیلم چطور جایزه‌های اصلی جشنواره (فیلمنامه و فیلم) رو برده. به نظر من که کاملا فیلم شلخته ای ساخته شده و این شلختگی از اسم فیلم شروع میشه و توی داستانک‌های فیلم هم ادامه پیدا میکنه. جند تا داستانک مثل بازیگر شدن شهدخت، اختلاف شهدخت و پرویز، مهاجرت و جدایی آذر، داستان آذر و کیانی و ... در فیلم شروع می‌شن و بدون اینکه پرداخته بشن رها می‌شن.
به نظر من برخلاف خلاصه‌ی فیلم منتشر شده، نکته‌ی اصلی فیلم کوبیدن (و نه نقد) مهاجرت و ستایش فرهنگ و بنیان خانواده‌ ایرانی بوده که از نگاه من ابدا منصفانه نیست. اون چیزی که از فرهنگ ایرانی نشون داده میشه کمترین تشابهی با واقعیات بیرونی نداره همچنین توصیفی که از یک مرد انگلیسی منتقل میکنه و ....
این فیلم به نظر قرار بوده کمدی باشه و تلخی‌های فیلم رو با دیالوگ‌ها و موقعیت‌های طنز تلطیف کنه ولی به غیر از یکی-دو موقعیت، بقیه‌ی مواقع با شوخی‌های بی‌مزه‌ای طرف بودم.
نماهای طبیعت، برخی بازیها مثل خانم خیراندیش و قسمتی از کارگردانی آقای افخمی حرفه‌ای بودن کار رو می‌رسونه ولی در مجموع فیلم ضعیفی رو شاهد هستیم که ابدا لایق بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه نیست.