در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نمایش از زیر زمین تا پشت بام
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:20:33
امکان خرید پایان یافته
۰۹ شهریور تا ۰۹ مهر ۱۳۹۵
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری تیوال از نمایش از زیر زمین تا پشت بام (سری سوم) / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش از زیر زمین تا پشت بام (سری دوم) / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش از زیر زمین تا پشت بام (سری نخست) / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام
این سه ترانه رو یادم مونده:
I Who Have Nothing - Live New Free Edition
Roger Waters - It's A Miracle
Björk - Joga

دوستان عزیز در صورت تمایل به دریافت ترانه‌های اصلی استفاده شده در این تئاتر زیبا، در تلگرام به @DonFabi پیام بدهید..

درباره‌ی ترانه‌ی آخری که به زیبایی اجرا شد، بیشتر بدانید:

Shirley first recorded and released the song, I Who Have Nothing' ... دیدن ادامه ›› as a Columbia Single in 1963.

ABOUT the song:
"I (Who Have Nothing)" is based on the Italian song "Uno dei tanti," (English: "One of Many") with music by Carlo Donida and lyrics by Giulio "Mogol" Rapetti. "Uno dei tanti" was released by Joe Sentieri in 1961. The lyrics for "I (Who Have Nothing)" were translated into English by Jerry Leiber and Mike Stoller. Shirley Bassey released the song (produced by George Martin) in September 1963, reaching #6 on the UK charts. She performs the song at almost every live concert she gives, and it is on many of her compilation albums, including I Am What I Am with the London Symphony Orchestra, and her 1989 album La Mujer where she sings it in Spanish ("Hoy No Tengo Nada"). She has also been instrumental in making Donida's music known to English speaking audiences through arranging for translations from the Italian, having performed with the composer conducting his own music on Italian television.

LYRICS:
I, I who have nothing
I, I who have no one
Adore you and want you so
I'm just a no one,
with nothing to give you but oh
I love you
You, you buy her diamonds
Bright, sparkling diamonds
But believe me, dear, when I say
That she can give you the world
(sometimes: That you can give her the world)
But she'll never love you the way
I love you

You can take her any place she wants
To fancy clubs and restaurants
But I can only watch you
with My nose pressed up against the window paneI,

I who have nothing
I, I who have no one
Must watch you, go dancing by
Wrapped in the arms of somebody else
When darling it is I
Who love you

I Love You
I Love You..
I Love You.. ..
پرند محمدی، هما زارع و ساره رزاززاده این را دوست دارند
سپاس از این اشتراک ارزنده. البته بنده نمایش رو اصلا دوست نداشتم. اما آهنگهایی که حین نمایش پخش شد بسیار دوست داشتم و به کمک shazam موفق شدم همه آهنگها رو پیدا کنم.
سپاس که با دوستان تیوالی به اشتراک گذاشتید.
۱۲ مهر ۱۳۹۵
خانم محمدی من هم در مورد نمایش با شما هم‌نظر هستم..
جذابیت این نمایش برای من هم بیشتر موسیقی‌ها و نورپردازی و معرفی دو هنرمند عالی بود
به نظر بنده، متأسفانه بازی صابر جان ابر در تمام نقش‌های اخیرش، تکراری شده است، مانند سیامک خان صفری..
۱۲ مهر ۱۳۹۵
در خصوص بازی صابر ابر با شما موافقم, دقیقا اتفاقی که برای نوید محمدزاده گرامی, افتاده و در بازیهای اخیر تاترش دچار تکرار شده و البته بنده بعد از دیدن نمایش دکلره و نقدی که نوشتم, توبه کردم که من بعد ""نمایشهای"" ایشان را به تماشا ننشینم,
۱۲ مهر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تفنگی که دست رفیع بوده، نیمه اتوماتیک بوده
یعنی ماها یک چیزی ساختیم که نیمه اتوماتیک آدم می کشه
یعنی وقتی یک تیری در می ره
تیر های بعدی اتوماتیک وار می روند جای قبلیه، بعد نفر بعدی، بعد نفر بعدی، بعد . . .


این باریکه خون که از کنار پای رفیع راه افتاده بود
همین جور پشت سر من میومد
و از زیر در پشت بوم رد شد
اومد طبقه سوم، از طبقه سوم اومد طبقه دوم . . .
همینجوری پشت سر من اومد
اومد از زیر در رد شد رفت تو خیابون
از تو خیابون رد شد رفت تو پیاده رو . . .
رفت تو مترو
رفت چسبید کف کفش همه ی آدما
همه ی آدما
همون، همون یک باریکه خون . . .
کیارشم یه جوری بود قشنگ معلوم بود تو بچگی زیاد بغلش کردن
یه جوری..
گرم بود اصلا :)