آدم همیشه انتظار داره که بیای
بعد موقعی میای که آدم انتظارشو نداره
مثل برف میون تابستون
مثل بهمن
وقتی منو ببینی این وسط دارم تاب میخورم
نه اونقدمُردَم که نتونی بشناسیم نه اونقد زنده که بتونی دستمو بگیری تو دستات ...
*
بااینکه بدنم سردشده اما از سرما نمُرد َم
هرچوری بمیرم مُرد َم اما نمیخوام از سرما بمیرم
*
کاش آدم طوری بمیره که بدنش سرد نشه بعد ِمُردن
*
آدم انتظار داره که بیایی بعد اون موقعی میایی که انتظارشو نداره
مثه برف بی موقع وسط تابستون ،مثه بهمن
کاش آدم طوری بمیره که بَدنش سرد نشه بعد ِ مردن...