به نظر من این "تئاتر" نبود. دکور که تقریباً هیچی جز سه تا صندلی، یک صندوق و چند تا حلبی نبود. فضاسازی در آن ندیدم. موسیقی عذاب دهنده بود و بیشتر سبب قطع ارتباط با فضای نمایش میشد. متن نمایشنامه صرف نظر از اجراهای نمادینی که "می توانست" داشته باشد، حرفی برای گفتن (حداقل در زمان حاضر) نداشت. بازی ها ضعیف و در حد حضور صرف چهره ها در صحنه بود.
دسیسه بازی و نیرنگ ، روش و رویکرد ِ جدیدی نیست . هر جا منفعتی در میان باشد ، نقشه ها ، از آستین های پلید بیرون می آیند ، و مظلومی برای سیرتر شدن شکم صاحبان ِ بی پروای قدرت و جاه طلبی ، سر بریده می شود . اما دردناک ترین بخش ماجرا اینجاست که آن گدا گشنه ی بینوا - که در دام ِ سیاه تزویر اسیر شده - بجای مقاومت و تلاش برای خودیابی و مبارزه ، به مرور فراموش کند که قربانی فقط "اوست" . شگفتا ! جادوی ظالمانه ی شیادان ، مفلوک ِبدبخت را چنان مسخ نموده که خود ، شخصا برای به کام اربابان شدن ، پیشگام شده و از این فسادِ بی امان ، استقبال هم می کند !! این عمق تراژدی وحشتناک و دردآوری است که نمایش محکم و دقیق ِ « بر پهنه ی دریا » نوشته ی "اسلاومیر مروژک " و به کارگردانی "پارسا پیروز فر" ، شرح می دهد و به تصویر می کشد ..
خیلی خوب بود، دوس داشتم. مث بقیه کارای پیروزفر جذاب و پر مطلب بود، حاوی نکات اجتماعی، سیاسی، تاریخی... آخرین دیالوگ نمایش عالی بود، مغلطهای که در باب آزادی میکرد...
ولی برنامهای که برای برچیدن بساط دموکراسی طرح کرده بود مبتدیانه بود به نظرم!