در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش بیضایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:44:47
امکان خرید پایان یافته
۲۱ مهر تا ۲۹ آبان ۱۳۹۴
۱۹:۰۰
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

این نمایش، پیش از این در جشنواره آییینی و سنتی به روی صحنه رفته است که برای دیدن نظرات و نقدها، آوای تیوال و... اینجارا کلیک کنید

| تیوال تماشای این برنامه را پیشنهاد می کند |
برچسب «پیشنهاد تیوال» بنابر شاخص‌هایی شامل کیفیت اثر اعطا شده و تجاری یا سفارشی دریافت نمی‌شود

گزارش تصویری تیوال از نمایش بیضایی / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش بیضایی / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش بیضایی / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› تعطیلی تماشاخانه سنگلج در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی

آواها

مکان

پایین تر از میدان حسن آباد، ضلع جنوبی پارک شهر، خیابان بهشت، تماشاخانه سنگلج
تلفن:  ۵۵۶۳۰۸۷۱، ۵۵۶۲۵۴۴۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«ما راویان مرگ خویشیم»
دست بسته ،در اسارت اسطوره ها ،با مرگ خویش زندگی می کنیم.ما راویان مرگ خویشیم ،به تکرار خود را روایت خواهیم کرد،این بار هم تقدیر امانمان نخواهد داد.
روایت : 3داستان از شاهنامه ،3اسطوره از هر داستان ،خود را روایت می کنند.اما این بار بر خلاف گذشته و داستان ها همه چیز را می دانند،باز هم به تکرار اشتباه خود مجبورند،دوباره تسلیم تقدیر می شوند.
فرم اجرایی : طراحی صحنه :3 سکوی شیبدار ،3مکان ابدی اسطورها در هر داستان است.هریک بر روی آن قرار می گیرد تسلیم داستان و تقدیر خود خواهد بود.بر زمین سرازیر می شوند تا به جایگاه خود آگاه شوند و خود را روایت کنند و از اشتباه خود فرار کنند.
3زندان در پس هر سکو،زندان داستان هاست،آن ها اگرچه این بار آگاهی یافته از اشتباه خویشند اما به ناچار در اسارت این زندان داستان و تقدیر در خواهند آمد.
بازی ها : سودابه این بار می داند که نباید لب به سخن بر آورد و به سیاوش تهمت زند اما زبان او در گیر تقدیر است .او را به لکنت انداخته و ناچار به تکرار این تهمت می اندازد.رستم به آگاهی از هویت سهراب رسیده ،می خواهد این بار او را ببیند.اما دستی بر روی چشمانش به ناچار مانع دید اوست.سهراب می ... دیدن ادامه ›› خواهد این بار بازوبند را نشان دهد،اما دستی هم بر روی بازوی او گره خورده و او را ناتوان ساخته است. شهرناز و ارنواز این بار نباید به خواب رفته و تسلیم اهریمن گردند.اما پلک ها دوباره می لغزد.دوباره از فرار باز می مانند.
میزانسن : شرایط داستان ها در حرکات گروه فرم بروز می یابد.آنان مسلوب سرنوشت و پایان زندگی خویشند پایان هر داستان و اتفاق شرایطی است که آنان با آن زیسته اند.....ما با مرگ خویش زیسته ایم.
آنچه در نمایش بیش از پیش مطرحه حضور پررنگ تاثیر بهرام بیضایی بر کارگردانه. گویا هدف اولی و اصلی نویسنده و کارگردان از نوشتن و اجرای این نمایشنامه این بوده است که به هر ترتیبی شده بتونه متنی مانند متن بیضایی و به خصوص آرش نوشته و اونو اجرا کنه. از این روی با وجود تلاش زیادی که برای خلاقیت انجام شده با متنی روبروییم که بیش از پیش تحت تاثیر یک نویسنده دیگر است به گونه ای که نمایش در طول اجرا برای ببیننده آزاردهنده می شود گویا تماشاگر آمده تا رونویسی از کارهای بیضایی را مشاهده کنه.
از سوی دیگر خود میزانسن هم نقشی در بافت ساختاری اثر نداره. در طول نمایش به طرز سرگیجه آوری دائم پلکان سه گانه از جایی به جای دیگر برده می شه بدون این که تقش قابل توجهی در تولید معنا و ایجاد بافت خاص نمایشی نماید، در حقیقت استفاده از چنین وسایلی بیشتر ابتکاری است که نتونسته معنای لازم خود را در نمایش بیابد. تصاویری که چندان با زبان هماهنگ نیست و به خودی خود کمکی به اثر نمی کنه. هیچ تفاوت معنا داری در این جابجایی ها میان روایت های سیاوش و سهراب و ضحاک نیست.
اما نکته مهم تری که میشه در اینجا به اون اشاره کرد اینه که معمولا بازخوانی اسطوره ها به خصوص در یک نمایش مدرن به خودی خود مطرح نمی شه. از آن روی که اسطوره ها امور سیال و تا حدودی مربوط به حیطه ناخوداگاهانه انسانند و از این رو ساحتی سیال و لغزنده دارند که می توانند در اشکال مختلف خود را نشان دهند. از ویژگی های یک اثر نمایشی قابل توجه که به نگاه اسطوره ای می پردازه توجه به همین نکته است. بازخوانی صرف اسطوره ها برای مخاطبی که تا حدودی با آنها آشناست امر تازه ای دربرنداره، بلکه وقتی مطرح شدن اسطوره ها و فضای اسطوره ای در یک نمایش اهمیت شایان توجه پیدا می کنه که بتونه از ورای آن سوال هایی عمیق و چالش برانگیز را بازطرح نمود؛ سوالاتی که به گونه ای اساسی با زندگی امروزین انسان در پیوند است. نمایش بیضایی محمد مساوات از این نکته هم تهی و به جز پرداختن ظاهری آن هم نه چندان در سطح قابل قبول چیزی بیش از این برای بیان نمودن نداره.
درود بر شما عماد عزیز
برداشت من از "بیضایی" این بود که محمد مساوات دغدغه نمایش ناتوانی زبان در برقراری ارتباط بین نسل گذشته و حال را داشته و از اینرو زبان غالب متون بهرام بیضایی را اساس قرار داده است.
۲۶ آبان ۱۳۹۴
عماد عزیز زمان اجرای جشنواره مشکل صدا بوده علت نشنیدن دیالوگها این بوده فقط. در اجرای عموم مشکلی برای شنیدن دیالوگها نبود.
۲۶ آبان ۱۳۹۴
ممنون خوبه که این ضعف برطرف شده ولی درکل بنظرم نمایش نمی تونه دنیای خودشو بسازه بیشتر واگویه هایی از چنداسطوره س و اجراشون به زبان تئاتر که خود این گونه زبان رو هم ما در کارهای استاد بیضایی دیدیم
۲۶ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید






عکسی متناسب با محتوای نمایش« بیضایی »
لینک عکس : http://uupload.ir/files/wazt_beeeyzzzzaeiiii.jpg





یادداشتی بر نمایش« بیضایی » نوشته و کار« سید محمد مساوات »
لینک مطلب : http://namayesh1.com/News.aspx?id=187







به به ،دلمان تنگ شده بود..
۲۵ آبان ۱۳۹۴
ارادتمندم بانو
۲۵ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید