نمایش›چند تکه‌ی لغزان بر لبه‌ی سران یک وضعیت پیچان

علیرضا اجلی از نمایش جدید خود گفت؛
روایت ۴ روزنامه‌نگار از کودتا، انقلاب و ایران امروز/ انتظار برای رای دادگاه مطبوعات

نویسنده و کارگردان نمایش «چند تکه لغزان بر لبهٔ سُرانِ یک وضعیت پیچان» گفت: این نمایش داستان چهار روزنامه‌نگار را روایت می‌کند که منتظرند مدیرمسئول از دادگاه مطبوعات برگردد و ببیند که روزنامه توقیف شده یا نه و در این حین سه دوره یعنی سال ۱۳۳۲، سال ۱۳۵۷ و امروز ایران مرور می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «چند تکه لغزان بر لبهٔ سُرانِ یک وضعیت پیچان» نمایشی به نویسندگی و کارگردانی علیرضا اجلی است که از 9 آبان در تماشاخانه باران روی صحنه می‌رود. در خلاصه آن آمده است: چهار روزنامه‌نگار در انتظار بازگشت مدیر مسئول؛ (لغزان: مصدق برای براندازی اون نظم کاذب مبارزه می‌کرد، سُران: بابا چند قدم رفته عقب داد زده ابراهیم، ابراهیم، پیچان: غایب شده بود پسوند برای شیدا، ... دیدن ادامه ›› معصومی غایب.)

علیرضا اجلی، نویسنده و کارگردان نمایش «چند تکه لغزان بر لبهٔ سُرانِ یک وضعیت پیچان» گفت: این نمایش زمینه‌ای اجتماعی دارد. دبیر صفحه آخر مطلب طنزی را نوشته و حالا او و سه روزنامه‌نگار دیگر نشریه منتظرند مدیرمسئول از دادگاه برگردد و ببیند که روزنامه توقیف شده یا نه و در این میان سه دوره یعنی سال ۱۳۳۲، سال ۱۳۵۷ در کنار زمان حال مرور می‌شود. خاطرات این سال‌ها به واسطه پدر مادر و خانواده این چهار روزنامه‌نگار که در آن دوره‌ها حضور داشته‌اند مرور روایت می‌شود.

اجلی درباره آشنایی خود با حرفه روزنامه‌نگاری گفت: من مدت زیادی حق‌التحریری کار کرده‌ام و مدتی هم در ماهنامه‌ای حضور داشته‌ام و مشکل احضار به دادگاه و مسائل مرتبط با آن، تجربه‌ای بوده که شاهد آن بوده‌ام و به نوعی دغدغه شخصی‌ام بوده است.
ادامه در لینک زیر:
http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%87%D9%86%D8%B1-6/422543-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%B7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D8%A7%D8%AA

یادداشت کارگردان:

تهران اصلی‌ترینِ این نمایشنامه‌ست؛ تهران‌ای تکه‌تکه، با تاریخی صد، صد و پنجاه ساله، و حالا یک دفتر روزنامه در تهران، روزنامه‌ای که نویسنده‌هاش منتظرند، و انتظار هیچ چیز را پیش نمی‌برد، حرف می‌آورد. به چهار روزنامه‌نگار نزدیک می‌شویم، خیلی نزدیک، رو در روی هم، و یک تصمیم، که آینده را می‌سازد، آینده را تکه‌تکه می‌کند و تهران، تهرانِ سال 32، تهرانِ سال 57، مرکزِ همه‌چیز، مرکزِ تصمیم‌گیری، آینده، و آدم‌ها، یک تهرانِ آه‌کشیده...
داستان‌هایی تو در تو و هزارپاره، سیاوش، ابراهیم، هدایت‌میرزا، شیدا، باباجون. و غیاب، فقدان، نبودن، عدم، در آغوشِ عدم زیستن، ماندن و با عدم یکی‌شدن، این آن چیزی‌ست که «چند تکه‌ی لغزان...» را می‌سازد، غیاب، ارعاب، فقدان و هیچ.