رفتن به تئاتر همیشه روز من رو میسازه. احساسات متفاوتی رو درونم زنده و شفاف میکنه. نوعی شادمانی و سرور از امکان یک تجربه لذت بخش، در عین حال نگرانی از تجربه های بد برخی نمایش ها.
تئاتر دهشت و وحشت رایش سوم، جزو کارهای بس دلنشینه.
وقتی خانمی که بلیطم رو بهم داد روی صحنه دیدم، احساس ویژه ای بهم دست داد.
درسته که تئاترهای پر ساز و برگ جذابیتهای خودشون رو دارن ولی از نظر من تئاتر یعنی چیزی که اینجا دیدم. مثل یک غذای خونگی که کت سرآشپز هر رستورانی رو می بنده.
در رویاهای من، یکی از ویژگی های مدینه فاضله، وجود سالن های تئاتر در هر کوچه و محله س. تا آدم هر موقع حوصله ش سر میره یا دلش میگیره یا نیاز به جدا شدن از روزمرگی داره، بره یه نمایش ببینه. تئاتری که دیدم، نزدیکترین تجربه واقعی به رویای منه. این همون احساس ویژه س.
به نظر میاد مجموعه باغ موزه استاد عزت الله انتظامی به ایده استاد در این خصوص پایبند مونده. از دید من، این نوع تئاتر به نظر ایشان
... دیدن ادامه ››
نزدیک تر است.
باید به بچه های این کار دست مریزاد گفت. تجربه ای دلنشین از سادگی و در عین حال جدیت در اجرا و بیان اثر وجود داشت. به واقع باید بگم بازی هر کدوم از بازیگران، احساس بنیادی و ویژه ای رو درونم شعله ور می کرد. محبت، نفرت، انزجار، بدبینی، کلافگی، سرخوشی... و خاصیت تئاتر این است.
براوو...