در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم درخونگاه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:58:54
بها: ۵,۱۰۰ تا ۷,۰۰۰ تومان
رضا پس از هشت سال کار کردن در ژاپن، به محله‌شان به نام درخونگاه بر‌می‌گردد که...

گزارش تصویری تیوال از اکران مردمی فیلم درخونگاه / عکاس: فاطمه تقوی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از اکران خصوصی فیلم درخونگاه / عکاس: فاطمه تقوی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری فیلم درخونگاه / عکاس: آرمین احمری

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› دفاع برای زندگی، استقبال از مرگ

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جدا از چند مشکل تکنیکی فیلم برداری یا نورپردازی ، فیلم از نظر محتوا بسیار خوب بود. فیلم شاید کلیشه هایی مثل بحرانی بودن وضعیت با رعد و برق را ... دیدن ادامه ›› نشان میداد یا کلیشه های کیمیایی وار مثل دیالوگ مرامی بین رفقای قدیمی. اما فیلم در بسیاری موارد ساختارشکنانه بود. هیچ فیلمی وجود ندارد که عاری از همه کلیشه ها باشد. دقیقا مواردی که منتقدین ارجمند بعنوان ضعف فیلم نام بردند بنده بعنوان قوت فیلم میشناسم. فیلم می خواهد بگوید در لایه های پنهان جامعه، اینطور نیست هر مادری مقدس باشد. اینطور نیست هر بدکاره ای بی مرام باشد. اینطور نیست احترام مادربزرگ ها همیشه در خانواده ها حفظ شود. اینطور نیست هر رزمنده ی جنگی از دل خانواده های بی نقص و عاشق پیشه برخاسته شده باشد. اینطور نیست فرزند خارج رفته که ناجی خانواده است ادم حسابی کت و شلواری باشد. من کمتر فیلم ایرانی میشناسم حاوی این همه پیام باشد. این فیلم شخصیت سیاه و سفید نداشت ؛ همه خاکستری بودند و این فیلم بزیبایی پیچیدگی های اخلاقی انسان ها و مشکلات بوجود امده را بطوری که بیننده را پای فیلم بنشاند بتدریج نشان میداد. در این فیلم قرار نبود همه ی مشکلات حل شود چون (در اون ساختار و خانواده) حل شدنی نیستند. شاهکار فیلم ، همون درخواست اوردن جنس مخالف بعنوان نشان دادن رفاقت بود. چیزی که تکمیل کننده ی سینمای کیمیایی هست. این قسمت بنظر من بجای یک هدیه بیشتر یک پیام به مسعود کیمیایی بود که این جنبه ی رفاقت هم وجود دارد. و همچنین پیامی به همه که در یک زندان روانی ، یک ادم چه کمبود های پنهانی دارد. این فیلم تلنگری تلخ به بیننده بود زیرا قرار نبود شخصیت ها انطور باشند که باب طبع ماست، دقیقا مثل جامعه. برای درک این فیلم باید خاص بود. بازی ها فوق العاده بودند. دست نویسنده و کارگردان برای این جسور بودن و بازیگران برای بازی زیبایشان درد نکند.
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
nahid moslemi، ماهرو رستمی و سارا_ز این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
(برای هیچ چیز) در خونگاه نشسته ایم برای تماشای فیلم.
در انتهای فیلم با خود گفتم که واقعا قصه همین بود؟ هیچ اتفاق دیگری قرار نیست بیافتد؟ فیلمنامه ای ضعیف که اگر در نیمه فیلم، سالن را ترک کردید چیزی از قصه را از دست نداده اید. تنها نکته مثبت فیلم بازی های قوی است که به تنهایی نمیتواند بار یک فیلم خوب را به دوش بکشد.
دو فیلم قبلی اسعدی با تمام ضعفهایشان با ارئه فضای مه آورد و نئونوآر گونه هر چند کوچک، فیلمهای نسبتا دلنشین بودن اما درخونگاه در شکل ارائه داستان و روابط آدمها و بحرانهای اخلاقی ضعفهای بنیادین دارد که نمیتوان جدی اشان نگرفت. اسم فیلم نام محله ای خاص را القاء میکند که متاسفانه فیلم حتی نمیتواند محله ای فکسنتی بسازد چه برسد که به آن تشخص بدهد. فیلم ادای دینی است به سینمای کیمیایی اما عناصری آن نوع سینما مثل ( دیالوگهای کنایی، معرفت و تک افتادگی قهرمان ، تقدس رفاقت و خانواده) به شکلی دفرمه در فیلم پیاده شده که نتیجه فیلمیست که انگاردر پلاستیکش کیمیایی طور است و در محتوا کاملا بر ضد ارزشهای آن نوع سینماست. فیلمساز دغدغه های خودش در رابطه با جنگ را هم به شکل کاملا شعاری در دهان کارکترهای ناچیزش قرار میدهد.
ناچیز بودن این خانواده جنوب شهری بزرکترین ضربه را بر پیکره فیلم میزند روابط آدمهای این خانواده کاملا مضمحل است از مادر گرفته تاخواهر و پدر که هویتی مغشوشی دارند. به طور نمونه مادر فیلم چه جور مادریست مادری که ابدا حس مادر بودن را نمیدهد و ظاهر شکسته و ماتم زده اش بیشتر بابت شاخ و شانه کشیدن برای شوهر و دخترش است تا دلسوزی و رنج مادرانگی و فیلمساز به این هم بسنده نمیکند و با قرار دادن پیکر نیمه جان یک مادربزرگ سالخورده در خانه و رفتار مشمئزکننده اعضای خانوداه با او (که اوجش انداختن او به سمت دیگر برای برداشت وسیله ای است) گویا ذره ای حرمت برای مفهوم خانواده که اصل و اساس چنین فیلمی باید باشد باقی نمیگذارد !
از لحاظ گره افکنی و گره گشایی هم فیلم لنگ میزند این که چرا این قدر طول میدهد تا قضیه چپاول پولهای رضا افشا شود( با نشانه های روایی انحرافی بی معنی همچون ترک شبانه خونه توسط دختر و حضور یک مرد غریبه در خانه داماد) پس از افشای قضیه با توجیه های همچون (دیدن فیلمی از کسی که شبیه رضا بوده و در ژاپن معتاد شده و دیگر برنمیگردد) از مادر وپدر گرفته تا خواهر و داماد پولهای او را خرج کنند، غیر منطقی و مضحک به نظر میرسد. دلسوزی کردن برای آن زن ... دیدن ادامه ›› بدکاره و رفیق تیمارستانی هم همچون بافی قیلم شوآفی بیش نیست. اینکه فیلمساز خوشقریحه ای همچون اسعدی در این فیلم این چنین به دام ادا و نه ادای دین به نوعی از سینما بدون توجه به صناعت ساختاری و اخلاقی ان فیلم ها افتاده مایوس کننده است.