هرگز نخواستهام سخنی بگویم مگر آنکه تاثیر گفتههایم از سکوت بیشتر باشد .
اما پس از دیدن بعضی از نقدهای غیر منصفانه با وجودی که از تاثیر گفتههایم مطمئن نیستم لب به سخن میگشایم.
پس از تماشای این نمایش برخلاف آن دسته از به ظاهر هنرمندانی که بنده ترجیح میدهم آنها را نه هنر دوست بلکه هنر خواه (به هر قیمتی) بنامم ، دوست نداشتم در مورد نمایشی که دیدهام چیزی بگویم و یا نقدی کنم ، زیرا که معتقدم این سبکی بود که کارگردان اثر دکتر میرعلیرضا دریابیگی، خود آن را خلق کرده و از دل کتابی درسی با همین نام که بزرگ مرد عرصهی تاتر ایران استاد بهرام بیضایی نوشته ، به تصویر کشیده بود.
اما چرا هنرخواه ؟
نخست میخوام بگویم که منظور از هنرخواه همهی عزیزانی که نقد کردهاند نیست ، چرا که نقدی درست و بدور از غرض، حسادت و...... میتواند در پیشبرد هنر یا آن سبک هنری موثر باشد ، اما نقد درست نیز پیش شرطهایی دارد: از جمله : علم ، تسلط بر موضوع و جوانب آن ، قیاس (خوب یا بد بودن هر اثر قراردادیست که از طریق مقایسه کردن آن با موارد مشابه حاصل میشود) و....که همگی را میتوان در هنرمندان واقعی یافت .
باری برای این نمایش امکان قیاس نیست زیرا که اولین باری است که یک کتاب درسی اینگونه به تصویر کشیده میشود.
اکنون با تفکیک هنرمندان از هنرخواهان
... دیدن ادامه ››
قصد دارم اندکی به هنرخواهان بپردازم :
همانطور که در میان عامهی مردم و اکثر همنشینیهایشان ، محور پیشبرد صحبتهای و راه چارهی برون رفت از بن بستهای کلامی ، سخن گفتن از معایب دیگران ( چه واقعی ،چه منسوب) یکه تازی بیهمتاست ؛ در زمینههای هنری نیز این عزیزان بدون هیچ دگردیسی ، و به شکلی که بند هنرخواهشان میخوانم از معایب هنرمندان و آثارشان سخن میگویند و اوقات خود را اینگونه میگذرانند و هر گاه منطق به ذهنشان خطور میکند آن رشته از اعصابی که این افکار از آنها می گذرد را با سیمچین می چیدند و شیوهی واحد خود ، که پرگویی بیدانش است را از سر میگیرند .
چیزی که میتوان گفت در میان این افراد موروثی است و در قریب به 99/9 درصد از این افراد را شامل میشود ، این است که هیچ کدام از آنها حتی یک اثر در کارنامهی خود ندارند و بعضاً تنها مهارت را محور اصلی تسلط خود قرار میدهند که به آنها غروری کاذب میدهد و در صحبتهایشان اینچنین ادبیاتی را میتوان یافت: که مثلاً فلان کارگردان ، نویسنده یا .....چند اثر دارد، در فلان سال چه اشتباهی کرده و کدام اثر در کدام صحنه چه معایب یا مزایایی دارد حال اینکه کلیهی این اطلاعات در یک مموری (حافظه) با حجم 800کیلوبایت به صورت دقیق و بدون خطای انسانی در ارائه ، ذخیره کرد.
در پایان باید بگویم مهارت هنگامی که منجر به تولید اثر شود قابل تقدیر است وگرنه مهارت بیحاصل به کسی میماند که تمام تکنیک های تولید ثروت را میداند اما هر شب گرسنه میخوابد ، از این باب آقای دکتر میرعلیرضا دریابیگی خارج از بحث نمایش خیرهکنندهاش ، همین که ایشان شجاعت به خرج داده و کتابی درسی را به اجرا درآورده بود قابل ستایش و تقدیر هستند و از دیدگاه شخصی بنده این نمایش علاوه بر استفادهی درست از المانها از جمله ، اسب ، شمشیر و...... ، اسطوره ها و اشاره به سوگ سیاوش یا واقعهی کربلا و نیز کوتاه بودن حافظهی تاریخی بینندگان که قسمتی از جامعهی هستند ، در فاصلهی کوتاهی در یک مکان واحد بینندگان را وادار به غمخواری ، اندوهگین شدن و همذات پنداری با قهرمانان و اسطورهها و سپس خنده و استهزاء با فاصلهای اندک از غمخواری و عذاداری میشود و نیز از دیدگاه کلی میتوان گفت که این نمایش علاوه بر اینها آموزشی بود چرا که نمایش ایران پس از اسلام را لایه لایه به تصویر میکشد و جلو میبرد و چنانی که درام را در جایی که وجود ندارد با قلدری به سبک میر علیرضا دریابیگی میآفریند .
بیشک آنچه از یک نمایش میخواستم در این نمایش بود و آنچه نبود را نمیخواهم.
با سپاس سزار