در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش دریا زدگی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:35:16
امکان خرید پایان یافته
۱۳ شهریور تا ۱۷ مهر ۱۳۹۴
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ و ۳۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
باکس های روبرو: ۳۰.۰۰۰ تومان
باکس های کناری: ۲۵.۰۰۰ تومان

کاری از کمپانی لوبیای آبی

| تیوال تماشای این برنامه را پیشنهاد می کند |
برچسب «پیشنهاد تیوال» بنابر شاخص‌هایی شامل کیفیت اثر اعطا شده و تجاری یا سفارشی دریافت نمی‌شود

گزارش تصویری تیوال از نمایش دریا زدگی / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از دریا زدگی / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش دریازدگی (سری دوم) / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش دریازدگی (سری نخست) / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش دریا زدگی رو دیدم....
نمی تونم بگم خیلی کار خوبی بود اما در عین حال لذت بردم به خصوص از بازی خانم بهرام و آقای بهبودی.
داستانش داستان روزمره ی خودمون بود با آدمهای اطرافمون.
نورپردازی ش به نظرم خوب بود.
بعضی از دیالوگ هاش دوست داشتنی بود :
مثل پیاز غذا ، که هم باید باشد و هم نباشد... وقتی درشت و جدا توو غذا معلوم می شن رو دوست ندارم اما وقتی خرد شده و تو غذا معلوم نمی شه دوست داشتنی هه...
مثل آدمهایى که وقتى ازشون دوریم دلتنگشونیم و وقتى نزدیکیم ، میخوایم دور بشیم
مثل عشقى که میگیم عشقه ، ولى حال آدم رو خوب نمیکنه که هیچ ، خراب تر هم میکنه

به آگاهی می رساند این نمایش در روز جمعه ۱۷ مهر ماه در دو سانس ۱۷ و ۱۸:۳۰ به روی صحنه می رود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
(اشاره هایی به بخشهایی از پیرنگ در این نوشته هست.)
دریازدگی بیش از هرچیز از آن دسته کارهایی است که می شود اسمشان را گذاشت: برشی از زندگی، بی آنکه صرفا رئالیستی باشد. تکه تکه بودن در همه جای کار هست، از محل ایستادن چهار بازیگر گرفته تا خاموش شدن نورهای گوشه های صحنه، تا روایت وقایع قبلی از زبان کاراکترها و گاهی پریدنشان توی حرف یکدیگر از نقاط مختلف صحنه ... که این به عقیده من نقطه قوت نمایش است. چون مهمترین اشکال خیلی از متنها را با زیرکی حذف می کند: طولانی بودن را. وقتی در یک جمله یا یک حرکت کوتاه، اشاره وار، به روابط این آدمها و خصلتهایشان می پردازد، نیازی نیست که کلی حرف بزند تا اطلاعات را از نوع قرن نوزدهمی به تماشاگر منتقل کند.
اما این شکل اجرا مجال زیادی برای شرح تفصیلی شخصیتها و حتی همذات پنداری به مخاطب نمی داد، به غیر از شروع خیلی خوب و پایان تراژیک، اما نه به همان اندازه خوب، داستان. اگرچه، لااقل به نظر این مخاطب، کمی هم عمد در کار بوده برای اینکه شخصیت کمتر برجسته شود.
جواب دقیق نویسنده را نمی دانم اما به نظر من شاید دلیلش این بود که برجسته کردن "موقعیت" اهمیت بیشتری داشت. به عبارت دیگر این آدمها به عمد خیلی از هریک از ما دور نیستند. یا خودمانیم یا می شناسیمشان. پسر بذله گو و شوخی که راحت تر از عرف جامعه از خواسته های درونی و حتی غیر اخلاقی خود و دیگران حرف می زند، در عین حال هم از کارها و مراودات مشکوکی که به نفعش هم باشد ابایی ندارد، سالهاست اروپا زندگی می کند ودیگر نه ایرانی است و نه آن طرفی؛ پسر دیگری که محافظه کارتر است و همه بخشهای زندگیش و روابطش هم این را نشان می دهد اما در عوض خشم درونی سرکوب شده اش می تواند خطرناک باشد. هردو یواش یواش به سمت میانسالی می روند و به انتخابهایشان دوباره فکر می کنند. دختری که بین عشق قدیمی بی ثباتش و شوهر مطمئن ترش مردد است، فاجعه ناتوان کننده به ... دیدن ادامه ›› سراغش آمده و از او آدمی عصبی درست کرده. خواهری که عشق و نیاز به تفریح و التزام و مهر خواهرانه و بقیه احساساتش هنوز سردرگمش کرده اند.
و بالاخره در پایان تراژیک هرکدام از این آدمها روی "پنهان" خودشان را نشان می دهند و این بار مهدخت عصبانی افسرده ای که بیشتر از همه "دریا زده" است و به نظرمان می رسید پشیمانیش از انتخاب زندگی آرام را دیده باشیم، آنقدر از وحشت از دست دادن همین آرامش ظاهری هم تکان می خورد که حاضر است دروغی جنایتکارانه را انتخاب کند.
یک نکته مهم درباره بازیها این است که با وجود لغزشهای ریز هنوز هم نقطه قوت بزرگ نمایش بود. پانته آ بهرام، دوست داشتنی مثل همیشه، عالی و مسلط. هرچند نمی دانم چرا تمرکزش در اجرای ده مهر کم بود و بقیه هم بسیار خوب کار کردند با بعضی نقاط ضعف ناچیز. ای کاش وضعیت سالن بهتر بود و نظم اجرا کمی بیشتر. مطمئنم این می توانست هم از طرف تماشاچیان بهتر انجام شود، که واقعا نمی فهمم چرا نکته ساده ای مثل خاموش کردن زنگ تلفن را هنوز باید ازآنها خواست و باز انجام ندهند(باور کنید اگر کار فوق واجب هم دارید که نمی توانید تلفنتان را خدای نکرده خاموش کنید، گزینه سایلنت هم وجود دارد!) و هم مسوولان سالن که اگر هم برای تهیه بلیط و هم ورود به سالن پر تعدادتر باشند و کار را به تاخیر نیندازند آرامش بیشتری به همه تزریق می کنند. اگرچه رویهمرفته وضعیت قابل قبول بود و امیدوارم موفق باشند.
ظاهرا یک هفته بیشتر از اجرا نمانده. کار قابل توصیه و در بعضی لحظات خیلی دوست داشتنی است. همه عوامل خسته نباشند.