«دیوان تیاتر ال» هم فضایی شبیه فضای «شهر قصه» دارد و داستان درباره شهری است که دچار قحطی آب شده و به خاطر آن مردم به جان هم افتادند. در این شهر یک داش مشتی است که عاشق دختری به نام «سرور» میشود و مادر دختر هم برای او شرطی میگذارد. محمود استادمحمد، علاقهی خیلی زیادی به این نمایشنامه داشت و در بین آثارش آن را خیلی دوست داشت که علت آن برمیگشت به یکی از دلبستگیهایش یعنی نمایش «شهر قصه» که عملا با آن نمایش وارد تیاتر حرفهای شد. قلم استادمحمد واقعا در این نمایشنامه شیرین و جذاب، صد چندان است.