در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش دومینو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:56:01
امکان خرید پایان یافته
۱۶ فروردین تا ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

09104994874 رزرو

خرید بلیت دیگر صندلی‌ها در سایت: www.gisheh.net

گزارش تصویری تیوال از نمایش دومینو / عکاس: سجاد احمدی مجد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش دومینو / عکاس: ماندانا رنجبر

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به اطلاع تمامی دوستان میرسانیم
با توجه به تعطیلی روز چهارشنبه، تقدیر از منتقد برگزیده نمایش دومینو روز شنبه 5 اردیبهشت انجام خواهد شد. گروه اجرایی نمایش دومینو از تمام کسانی که به تماشای دومینو نشستند و نظرات محترمشان را درباره این نمایش با دیگر تماشاگران درمیان گذاشتند، سپاسگزار است. داوران مسابقه نقد دومینو با احترام به نظرات تمامی تماشاگران، اسامی منتقدان برتر را به این شرح اعلام کردند:

سرکار خانم زینب ثمینی
جناب آقای عرفان پهلوانی
جناب آقای سیروس محمودیان

ضمن تبریک به این دوستان، گروه نمایش دومینو مفتخر خواهد بود که روز شنبه 5 اردیبهشت میزبان این عزیزان باشد و از منتقد برگزیده تقدیر کند.
فاطیما نوفلی این را دوست دارد
تبریک می گم به هر سه این عزیزان... روز شنبه منتظرتونیم
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
یه گله گی کوچک داشتم از مسئولین برگزاری این نمایش، من و دوستانم برای خرید بلیط این نمایش همیشه به سایت سرمیزدیم که بتونیم بهترین صندلی هارو انتخاب کنیم و خریداری کنیم و موفق هم شدیم، اما وقتی وارد سالن شدیم متوجه شدیم افراد دیگری روی صندلیهایی که خریداری کردیم نشستن و وقتی به مسئولین گفتیم گفتن اینجا هر کی هرجا نشست! و متاسفانه بدترین جای سالن هم نصیب ما شد که همین امر موجب دلخوری ما شد حیفه که این چنین نمایشهایی که اینهمه زحمت برایش کشیده می شود به واسطه این مسائل خاطره بدی برای تماشاگر بگذارد.
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
نمایش تا حد زیادی از ناحیه بازی ها لطمه خورده است. غلیرغم این که اجراهای اول هم نیست به نظر می رسد کارگردان جوان کار فکری برای این مورد نکرده است و من شاهد اجرایی پر از تپق، مکث و ناهماهنگی بودم. طراحی صحنه تداعی کننده هیچ چیزی نبود و ...
من در واقع بخاطر نقدهای بلندبالا و مثبت منتشر شده در این صفحه برای دیدن این نمایش اقدام کردم و متاسفانه انتظاراتم برآورده نشد. واقعیت این است مطمئن نیستم این مخاطب ها رعایت امانت کرده باشند.
به امید اجراهای بهتر از این گروه جوان. موفق باشید
مهتاب صفدری و رضا قاسم پور این را خواندند
حسین پوریعقوب و عمو فرهاد قصه ها این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقدی محتوائی نمایش دومینو برگرفته از «ده داستان غم‌انگیز» به قلم میک جکسون
بازنویس: محسن زمانی
کارگردان : مهتاب صفدری

به قلم : سیروس محمودیان(مربوط به بخش مسابقه نقد دومینو)


1- از منظر بررسی اثر به لحاظ ارجاع موضوعی نمایشنامه به دنیای واقعیت بایستی گفت با گذر از برخی اختلافات فرهنگی - اجتماعی متن نمایشنامه ... دیدن ادامه ›› با فرهنگ ایرانی به اغماض می توان گفت که به سهولت در سطوح متنوعی می توان مدعی شد که یک هم خوانی جدی میان شخصیت های نمایشنامه با اتفاقات بیرونی به چشم می آید.
عنوان دو مینو با محتوای نمایش تناسب قابل قبولی دارد. متن نمایش از یک سری اتفاقات بهم پیوسته ائی شکل گرفته است که هر حرکتی به مانند دومینو حرکت بعدی را رقم می زند. در حقیقت اتفاقات بعدی نمایش نه تنها به اراده افراد بستگی ندارد بلکه بطور مستقیم نتیجه ذاتی عملکرد آنها است.
مطابقت این اثر هنری با وقایع جهان واقع از نکات مثبت و قابل تامل بشمار می رود. تنوع شخصیت ها و تعارضات فکری - رفتاری آنها با یکدیگر به سادگی اما روان و گویا ، بازتاب روشنی از لایه های اجتماعی را به رخ می کشد.
نمایشنامه مملو از تعارضاتی است که در جهان واقعیت عینیت ملموسی دارد .
در حقیقت نمایش دومینو با وجود پرداختن به مباحث چالشی فلسفی در موضوعات ماهیتی مانند جبر و اختیار ، فقر و غنا، غم و شادی، مرگ و زندگی وشکست و موفقیت ، ... به وضوح امکان قیاس و نتیجه گیری شخصی را در اختیار بیننده قرار می دهد . بیننده در چارچوب یافته های ذهنی خویش پاسخ سئوالات غامض فلسفی یادشده را به سادگی و منطبق با ریز و درشت جزئیات زندگانی اجتماعی به خود باز پس می دهد. انعکاس وقایع بیرونی در متن نمایشنامه بدون نیاز به استدلال های فرهنگی- علمی از نکات برحسته و قابل تامل این اثر بشمار می رود.
2- در همین ابتدا و پیش از نقد کاربردی باید گفت استفاده مکرر و نابجا از واژگان نامانوس با فضای فکری مخاطب (شما بخوانید واژگان رایج نا هم خوان با ارزش های اجتماعی)و یا تاکید برکلمات کوچه بازی سخیف به شدت از اندازه های لغوی نمایشنامه می کاهد و ناخواسته دغدغه رسالتی این اثر هنری را مخدوش می کند . هر اثر هنری بدون رسالت یک بازی کودکانه ای بیش نیست.
نمایش اگرچه رویه ائی از جنسیت و تمایلات جنسی دارد اما هدف غائی نویسنده متن منحصر در حوادث طبیعی جنسی متوقف نمانده است . اشتیاقات جنسی فقط برای تناسل و استمرار حیات است اما کیفیت انسانی زندگی به این موضوع محدود نمی شود. متاسفانه از همان ابتدای نمایش تاکید ملال آور بر حرکات و کلمات بی پرده جنسی ، بطور ادراکی رنگ و بوی جنسی به نمایش می دهد تا مثلا مخاطب در سایه توسل به یک سری کلمات تابوئی با نمایش همراهی کند.
از سوی دیگر باید توجه داشت خلاصه نمودن زندگی انسانی در تمایلات صرف جنسی تکرار یک خطای فکری قرون وسطائی است. زن کالائی برای تامین نیازهای مرد است و دیگر هیچ.باید گفت زندگی مملو از رویدادهای متعالی است که موضوع مناسبات جنسی تنها بخش کوچکی از آن است.به هر حال اوج این خطای فاحش فکری در ابتدای نمایش تبلور عینی می یابد .آنگاه که مخاطب در شور شروع یک زندگی جدید دو زوج است به ناگاه بازیگر زن با پرسشی ناموجه در باره ناتوانی جنسی همسرش همه زندگی مشترک را در توانائی جنسی همسرش محصور و محبوس می سازد.تکانی که این پرسش به ذهن مخاطب وارد می سازد تا پایان نمایش به شکلی موثر او را همراهی می کند که اثرات تبعی منفی می تواند از برداشت های مخاطب از صحنه های بعدی در پی داشته باشد.
3- از همان ابتدا نمایش با ماشین نعش کش نمایش را برگ می زند و داستان را به آرامی پیش می برد.مجموع حوادث مرتبط با ماشین نعش کش و همراهانش نیز به نوعی از نگرش مشترک انسان ها به فلسفه مرگ پرده بر می دارد. توجه ویژه نمایش به همزمانی حرکت ماشین عروس و نعش کش ریشه در فلسفه مرگ و زندگی دارد.
از نگاهی دیگر و از منظر روانی نیاز به مرده شور و شانیت اجتماعی وی به وقت مرگ عزیزان گویای آین حقیقت فراموش شده است که همه ما انسان ها به نعش کشی نیاز داریم تا مرده های درونمان را به کمک آنان به زیر خاک غفلت بسپاریم. بازی روان و زیبای پدر بچه های نعش کش نیز در این برداشت کم تاثیر نبود.
کم طاقتی نعش کش در برابر مرگ فرزندش تجلی گر ضرب المثل مرگ خوب است اما برای همسایه .نمایش می خواهد به بیننده یادآوری کند خود را از مشکلات و مصایب دیگران جدا و منفک ندانیم.همدلی و همراهی با مردم و مشکلات آنها برای کارگزاران امور مردم یک هنر اجتماعی است .
علاوه بر آن بی طاقتی نعش کش در برابر مرگ فرزند گویای آن است که استمرار در انجام یک کار مشخص به معنای شناخت دقیق و ماهیتی آن کار نیست. نعش کش با آنکه چهل سال به حرفه نعش کشی اشتغال داشت ولی هنوز با مرگ و دریافت معنای ماهیتی آن بیگانگی کامل داشت.
هم چنین دیوانگی فرزند دیگر نعش کش تلاش دارد نشان دهد که در اتفاقات ناگوار مقصر دانستن خویش و ناتوانی گسستن ذهنی از این تقصیر می تواند عاقبت شومی را رقم بزند. انسان بری از گناه و تقصیر نیست ولی نهادینه شدن ندامت در روح انسان موجب اختلال در زندگی عادی او می شود. دفتر ندامت از رفتاری هر چند خطای بسیار بزرگ باید برگ پایانی داشته باشد.نمایش می خواهد با نشان دادن دیوانگی پسر مقصر در مرگ برادرش بگوید که اصرار بر یک راه نمی تواند راهگشا باشد. باید پذیرفت در پس هر راهی راه دیگری نهفته است که با گذر از راه کنونی می توان به مسیر جدید پا گذاشت و این همان مفهوم دلنشین دومینو است.
خواستن شوهر از دریا از تمثیل های قشنگ نمایش است. نمایش بر خلاف فرهنگ روائی که دریا را مظهر پری دریائی می داند این بار مظهر اجابت دعا و دادن شوهر می شود.در طول تاریخ هر انسانی بطور فطری درست یا نادرست منبعی برای اجابت دعاهایش قائل است.
هم چنین دریا مظهر پاکی و نجابت است و ماهی نشانه رزق و روزی. طلب همسر از دریا موید آن است که هر دختری فارغ از نیازهای جنسی به دنبال نجابت است. اظهار ندامت به محضر دریا پیش از طلب نیاز ، ریشه در باورهای مذهبی ما دارد. اگرچه استفاده از واژگان سبک این فهم عرفانی از نمایش را برای بیننده ناممکن می نمود.
سر تعظیم فرود آوردن در مقابل قدرت ماورائی به هنگامه نیاز و مشکلات فصل مشترک انسان ها است که در متن نمایش به خوبی جانمائی شده بود.
از سوی دیگر رقابت دو خواهر بر سر همسر لایق (متناسب با آرمان های اشتراکی فرد) و تلاش هریک از آنها برای رسیدن به کمال (آنها کمال را در یافتن شوهر می دانستند) از دیگر رهیافت های نظری نمایش بود که قطعا در قالب تنگ جنسیت نمی گنجد.
غار نماد شگفتی ، تاریکی و ابهام است. خوشحالی زن از پیدا شدن یک غار در ملک خصوصی شان اشاره به آن دارد که رفاه بیش از اندازه و مکنت مالی بیش از اندازه مایه دلزدگی است و انسان رفاه زده برای رسیدن به خوشحالی جدید مجبور به آویختن به نیازهای کاذب و غیر واقعی است. انگیزه رشد در گلستان نیاز شکوفا می شود.
هم چنین تلاش برای راضی نمودن همسر ولو با اظهار رضایت تصنعی از وضع موجود از دیگر نکات جالب نمایش بود.
هر مردی تلاش دارد تا رضایت همسر را به نوعی فراهم کند ولو این امر به همراهی تصنعی با همسر باشد. همراهی مرد ثروتمند با همسرش در اظهار خوشحالی اجباری در خصوص پیدا شدن غار در ملک خصوصی شان در این بخش قابل دسته بندی است.
اگرچه در پایان نمایش عاقبت شوم تامین خواسته غیر معقول همسر دال بر آوردن تارک الدنیا و ناپدید شدن فرزند شان توسط وی به روشنی به تصویر کشیده شده است تا آسیب های افراط در پذیرش خواسته های نامعقول به روایت کشیده شود.
اصرار زن ثروتمند بر داشتن یک تارک الدنیا برای سکونت در غار از زاویه اجتماعی و نیازهای انسانی نیز قابل طرح است. انسان همیشه دارای نیاز است و هیچ انسانی در هیچ سطحی فارغ از نیاز نمی باشد. نیاز مشخصه انسان پویا است.هر اندازه انسان از تمکن مالی و آرامش ذهنی برخوردار باشد به همان اندازه نیز نیازهای روزانه او رنگ اشرافیت ، لوکس و بازاری به خود می گیرد.اما آنچه مهم است همه در برخی نیازها مانند معیشت و هم راز مشترک هستند.
فرار مرد تارک الدنیا از غار تنهائی هایش نشانگر آن است که بی اعتنائی به نیازهای روانی و مصاحبتی طغیان و عصیان روانی را در پی دارد. نگاه روانکارانه نمایش به موضوع تنهایی تارک و طغیان پایانی وی قابل توجه است.
اعتقاد به باورهای غلط یکی از بیماری های جوامع بشری است که با شدت و ضعفی در همه جوامع صنعتی و غیر صنعتی رایج است. عدم رضایت راننده به عبور از خودروی نعش کش با وجود فرمانبرداری های منضبطانه او به اعتبار جمله شگون ندارد این نگاه را به مخاطب القا می کند که باید خود را از قید و بندهای وهم آلود ذهنی و اوهام به یادگار مانده از پیشینیان رها ساخت تا زندگی به روال طبیعی خویش و بدور از واهمه های بی مبنا ادامه اصولی یابد.
اجبار راننده به عدول از اصول و باورهای فردی رویه دیگری از مناسبات رایج اجتماعی میان فقیر و غنی است. فرد فقیر و ندار در خیلی از موارد ناچار به اجرای دستوراتی است که اعتقادی به آن ندارد اما برای امرار معاش ناچار به اطاعت است . گویا نمایش تلاش دارد تا با ذکر مثالی اولویت معیشت فردی را بر اصول اعتقادی او عیان سازد.حضرت امیر می فرمایند:از دری که فقر بیاید ایمان از در دیگر خارج می شود.
از منظری دیگر نمایش می خواهد با شرح طغیان تارک الدنیا بر علیه زوج ثروتمند و دزدیده شدن تک فرزند آنان توسط وی بیان کننده آن باشد که استفاده ابزاری از انسان ها برای دلخوشی های کودکانه همانند آئینه ای صیقلی صدمات را به خود آن فرد سواستفاده گر بازمی گرداند.
هم چنین بررسی پیدائی جنبش های اجتماعی معاصر (خصوصا پس از انقلاب کبیر فرانسه ) حکم بر تکانه ای بودن عصیان فقرا در برابر اغنیا است و این تکانه مبیین آن است که عقده های فروخورده اجتماعی- شغلی در برابر صاحبان قدرت و ثروت یک روز به سرکشی منجر خواهد شدکه عزیز ترین سرمایه و هستی آنان را با خطرات جدی مواجه خواهد ساخت.
4- واژگان یک قرارداد اجتماعی کاربردی در میانه مفاهمات اجتماعی - هنری مابین اعضای یک جامعه هستند. باید پذیرفت هر واژه بار معنائی و اثرات مکمله خویش را دارد. به هر صورت استفاده از برخی کلمات مخاطب را از هوای یک نمایش مرتبط با مفاهیم متعالی زندگی ساخته و از زاویه ائی سطح نمایش را تنزل جدی می دهد.
فارغ از نکته مزبور بایستی اشاره کرد که روند پیشرفت کلامی نمایش به گونه ای طراحی شده بود که در متن دیالوگ های متقابل هر یک از بینندگان می توانستند با اندکی همراهی با روند اجرائی نمایش و متناسب با ظرفیت های فکری خویش و البته منطبق با مطالبات و گمشده های روحی شان خود را در بخشی از شخصیت ها جاری ببینند. در این میان بازی قوی بخشی از بازیگران به تثبیت ذهنی این همراهی کمک قابل توجهی می نمود. عکس العمل های بینندگان در طول نمایش گویای این همراهی استنباطی بود.
نمی توان غفلت کرد که بازی روان ، گرم و حرفه ای راوی داستان ، جینی ، پدر خانواده وود راف به بیننده توان همراهی مضاعف با متن را می داد.
برانگیختن احساسات مخاطبین و بروز تاثیرات حسی- عملی در نزد آنان که گاه به خنده ای بود و گاه به سکوتی عمیق حکایت از موفقیت نمایش در اثر گذاری بر مخاطب دارد. کسالت آور نبودن نمایش و اشتیاق بیننده برای همراهی با آن تا پایان کار از نقاط مثبت اثر است.
این همراهی به نوعی قابل سنجش بود چرا که در پایان نمایش مخاطب با سبکی گام در بیرون از سالن می گذارد. گویا متن نمایش توانسته است به بیننده کمک کند تا بخشی از مشغله های ذهنی و گرفتاریهای فکری خویش را در سالن جا بگذارد . نفسی تازه کند و زندگی نوی را شروع کند.در واقع نمایش در اغلب موارد قادر بوده است که بیننده را با خود درگیر کند اما نباید مغفول ماند که ارزیابی ارزشیابی های هر یک از مخاطبین سهم به سزائی در تبیین زوایای این درگیر ی ذهنی دارد.
هرچه درگیری ذهنی کارگردان با درگیری های ذهنی بیننده هم خوانی داشته باشد به همان اندازه می توان به این درگیری مثبت دوسویه امیدوار بود. به نظر نگارنده فراز و فرود این درگیری قابل توجه بود. گاه در شرائطی که مخاطب عمیقا درگیر نمایش بود یک بازی ضعیف (مثلا زندانبان) فرودی را رقم می زد که لحظاتی لازم است تا بیننده مجددا به نمایش بازگردد. استفاده از کلمات کوجه بازاری و تکرار نابجاو مبتذل آنان نیز همین اثر را داشت.
البته نمی توان فراموش کرد که هر اثر هنری هدف مند به دنبال آن است تا یک بستر مناسبی را برای تحقق ایده های نهفته در بطن نمایش را مهیا سازد.اینکه این اثر هنری تا چه میزان در دستیابی به اهداف ایده ای اش موفق بوده است امری کیفی است که صرفاً در گذر زمان و پیوستگی معنائی این اثر با آثار آتی نویسنده و کارگردان بروز سنجشی می یابد.
گریم ، موسیقی ، سادگی صحنه و تحرک در نمایش از نقاط مثبت نمایش بشمار می رود که در این مقال مجال پرداختن به آنها نمی باشد. زیبائی بروشور و پوستر نمایش تا حدی توانسته بود کمبود تبلیغات و نامناسب بودن فضای اجرا را پوشش بدهد.

پرستو کیوان این را پاسخ داده‌است
ممنون آقای محمودیان عزیز...
گروه نمایش دومینو خرسند است که نظرات محترم شما را دریافت کرده است
۳۰ فروردین ۱۳۹۴
مهتاب صفدری  
ممنون آقای محمودیان عزیز... گروه نمایش دومینو خرسند است که نظرات محترم شما را دریافت کرده است
ببخشید شما اقای محمودیان رو میشناسید دوست عزیز
۲۱ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید