احسان بداخشان ( مهمان از گروه پاپتی ها )، حسین پوریانی ( مهمان از گروه پاپتی ها )، حسن جنت مکان امیری، شیدا ( طیبه ) حسین زاده، مریم حیدری ( مهمان از گروه پاپتی ها)، شادی شاه علی، سجاد میرسعید، نرگس نیک سیرت
محمد جواد حیدری، علیرضا بخشی استوار
آرین ولی پور
پوریا پیرهادی
سینا همایتوضح گروه اجرایی: این اجرا هشت بازیگر دارد و نهایتن می تواند پذیرای هشت نفر از مخاطبان (به تعداد بازیگران) باشد، به دلیل اینکه وقت مخاطبان عزیز برای گروه اجرایی محترم است، خرید بلیت تنها از طریق سایت تیوال میسر می باشد و تحت هیچ شرایطی فروش حضوری یا رزرو بلیت نخواهیم داشت.
با سپاس فراوان از طرف گروه اجرایی.
اجرا شامل دو بخش است. بخش اول به صورت ایستاده مقابل مخاطبان اجرا می شود.
این نمایش خردادماه 94 به روی صحنه رفته است که شما میتوانید برای خواندن نظر ودیدن عکس و... اینجارا کلیک کنید
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بعد از دیدن کار می بینم پوسترش چقد خوب طراحی شده ، تبریک به طراحش
برای من کار از تحرک کمی برخوردار بود ، ینی فکر می کنم اگه برای بازیگرا سکانس های حرکتی چرخشی در نظر گرفته میشد که بازیگرا با هر نامه جلوی تماشاچی ها بچرخن ، هم کار پویا تر میشد ، هم آدم می تونست اجرا رو متنوع تر تجربه کنه
همین طور در مورد طراحی صحنه و لباس ، به نظرم خلا اش قابل احساس بود. کار گرون و پر خرجی هم نه ، حتی اگه کف فضا با روزنامه پوشونده شده بود آدم بیشتر احساس میکرد وسطه وسط یه روایته
نمیدونم طرح دار بودن و متنوع بودن لباس بازیگرا بود یا چیز دیگه ای که نمی ذاشت رو داستان تمرکز کنم و روال داستان ها رو پیگیری کنم
در کل به نظرم کار خوبیه ولی جای کار داره که به اجرای بهتری تبدیل بشه :)
- - خواندن این متن ممکن است شما را با بخشی از حالوهوای اجرا آشنا کند - -
وقتی قلم در خدمت آنچه که در ذهن نویسنده است خلاقانه بچرخد، هرچقدر هم که ظاهر قضیه گنگ و مبهم باشد، نهایتاً تصویر روشنی از آنچه که در داستانِ اطرافت میگذرد خواهی داشت. داستان اطرافت از آن منظر ، که این خلاقیت در اجرا هم بی هیچ اغراقِ بیش از اندازهای بهکار رفته و تو را به قلب داستان میبرد. شاید اینکه در اجرا یکی از خانمها روبهروی من قرار گرفت بیشتر کمکم کرد که با شخصیت مذکر داستان همزادپنداری کنم و کنجکاوانه به سراغ مرتب کردن توالی اتفاقها و حسوحال جاری بین بیبی و زاوش بپردازم. صحنه*ای که بیبی ، در میان اصرارهای راوی برای ترک سالن توسط تماشاگر ، اعترافی میکند در انگیزش احساسی بسیار موفق بود و در کنار واقعۀ باغ پدر بیبی و لحظۀ اعدام زاوش نقاط اوج داستان به حساب میرفت.
متنم را با اشاره به خلاقیت در متن شروع کردم و به این اشاره خاتمه دهم که عبارات بهکار رفته در متن برای فضاسازی و بیان وقایع بسیار بدیع بود، از تعریف شکل اتاقها و صحنهآرایی مهمانی باغ تا توصیف موقعیت مکانی پرسوناژها و اجسام در صحنۀ دادگاه.