در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ازدواج‌های مرده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:01:57
امکان خرید پایان یافته
۰۴ تا ۲۱ خرداد ۱۳۹۳
۱۹:۰۰
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری تیوال از نمایش ازدواج های مرده / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸
تلفن:  ۶۶۹۷۹۴۶۸، ۶۶۹۷۹۴۷۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من امروز این نمایشو دیدم ، واقعا نمی دونم چی بگم.
چون واقعا نمیشه چیزی گفت. کسایی که از این نمایش لذت بردن در دام بی محتوایی خرده روشن فکری گیر کردند.
گفتند به چرایی فکر نکنید ، یعنی به اصل نمایش فکر نکنید بدون دیدن وقت خودتونو تلف شده بدونید. سخته نقد کردن این تاتر چون به مرحله ی نقد نرسیده. من از کجا بگم؟ از بازی های به شدت ضعیف ؟ از طراحی صحنه ی بیمار گونه؟ ( که شاید کارگردان اینو یه حسن بدونه ولی این بیماری از فقر ندیدن و درک نکردن میاد)
از سرو صدا و سرفه های بازیگران پشت صحنه ؟ یا از درو دیوار نگاه کردن مردم؟ کارگردان متنو نفهمیده و این نا فهمی رو به بازیگرا هم انتقال داده ، بازیگر نه میدونه برا چی مشروب می خوره نه میدونه چرا سفید پوشیده نه میدونه چرا گریه می کنه؟ فقط داره بازی می کنه. به ما هم میگن به چرایی فک نکنید.


(نمایش خود را از آن دوران جدا کرده و وضعیتی بی زمان ٬ هستی حاکم بر دوران ما را واکاوی کرده است)

چیرو واکاوی کرده؟ اصلا واکاوی یعنی ... دیدن ادامه ›› چی؟ واکاوی یعنی چرایی دوست عزیز. یعنی فرم.
کسایی که این نمایشو دوست داشتن کسایی بودن که از اول تا آخر هیچی نفهمیدن بعد اومدن با خودشون فکر کردن گفتن حتما چیزی فراتر از شعور و درک من بوده پس ‌ایول عجب چیزی بوده ...
نه ... هیچی نبود.خودتو دست کم نگیر. کارگردان در دام من روشنفکرم پس هستم افتاده بود. دامی که بسیاری از بزرگانی که هیچ وقت توانایی کار جدی کردن رو ندارند هم تو اون دام افتادند.
ناراحتم از این که مجبورم راجع به یک مثلا اثر هنری اینجوری نظر بدم.
ولی باز هم خسته نباشید و اگر نقد پذیرید اثر بدید اگرم که نه زیر لب بگویید نفهمیده.
فرهاد رادمان این را خواند
ریحان، بهرام روشن و فرزانه این را دوست دارند
لطفا کمی با آرامش بیشتر نقد کنید. اولاً شما نمیتونید بگید کسایی که این نمایش رو دوس داشتن هیچی نفهمیدن!!! شما از ذهن ما چه خبر دارید؟؟ توی مملکت ما آثار مدرن یا سور رئال خیلی به ندرت اجرا میشه و اجرای این نمایش بهرحال یک نوآوری و شهامت میخاد. نمایش عیب و ایراد داشت، ولی از یک طرف شهامت اجرای یک اثر خاص به نظر من مهم بود و از طرف دیگه، من مفاهیمی مثل سردی زندگی و بیروحی تا حدی که مرده ها و زنده ها با هم زندگی می کنند و حتی همین بی هدفی که شما بهش اشاره کردی رو کاملا درک کردم. با این تفاسیر نظر شما در مورد نمایش در انتظار گودو چی بود که در بی هدفی کامل سیر میکرد؟؟؟
۱۷ خرداد ۱۳۹۳
خانه از پایبست ویران است.

اینکه صرفا ادعا میکنی به موثر رسیدی توشه کاملی نیست که باهاش بی دانشی بقیه رو ثابت کرد ، اوکی ؟!

سر تعظیم فرود میارم به درک و منطق والای شما.
۲۲ خرداد ۱۳۹۳
شما نگران پی خانه نباش
اینکه منطق کی والاست رو هرکی خواننده ی گفتگوی من و شما باشه متوجه میشه و میتونه برای خودش قضاوت داشته باشه بهتره شخصی قضاوت نکنید .

اوکی ؟!
۲۳ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راستش من کلیپ کار رو در برنامه ی مجله تاتر دیدم و اصلا دوست نداشتم.اصلا تصمیم نداشتم اینکار رو ببینم اما با نظرات جالب کاربران فکر میکنم دیدن این کار خالی از لطف نباشه..اگر ممکنه کسایی که کار رو دیدن توضیح بیشتری بدن.ممنون میشم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش رو دوس داشتم و بیشتر به خاطر نمایش نامه اش بود که دوس داشتم. متن خلاقانه ای بود و آدم رو به فکر فرو می برد. کلاً اینجور نمایش نامه های معناگرایانه خیلی به نظرم جذابه. موزیک متن هم قشنگ بود و معنا رو خوب منتقل می کرد. با آقای شکیبا موافقم که این نمایشنامه های معنا گرایانه با سلیقه ی همه جور در نمیاد. مکث ها و کند بودن روند داستان همه دلیل داره و گرنه نویسنده بلد بوده یه داستان با ضرباهنگ تند بنویسه. باور کنید مفاهیمی مثل سردی و بیروحی زندگی رو خیلی وقتا با جملات نمیشه بیان کرد بلکه فقط باید احساسش کرد. به خصوص اگر دوس داشته باشید عمیقاً چیزی رو درک کنید... در کل من خیلی دوس داشتم
محمد طایفه این را خواند
شکیبا، محمد حسین میربابا و شیرین رخصتی این را دوست دارند
اجرای این نمایشنامه ها ، یه طنز تلخ هم هست ، که شما واقعیت ها رو با مجهولات دیگه به چالش میکشید، خیلی معمولی در کنارشان لحظه را سپری میکنید ، انگار نه انگار اتفاقی افتاده است.
یکی از خاصیت های این نمایشنامه ، تصویر سازی مبهمی هست که هر کسی با ذهنیت خودش از توصیفات میتونه ، بسازه.
بازم من هنوز موفق نشدم اجرا رو ببینم.
همان اول شما میبینید دختر ، لحظه دیدن خوابی چگونه به خواننده خنکای آب روی صورتش و تصورش از خون و الباقی را انتقال میدهد (در نوشتار نمایشنامه).
۱۳ خرداد ۱۳۹۳
شما که به این کار رو به خاطر نمایشنامه پسندیدی کار آقای عبدلی که پارسال همینو اجرا کرد رو میدیدی چه میکردی؟ فاجعه بود این اجرا. اینقدر تفاوت؟! اینقدر ناشی گری؟
۲۰ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید