پژمان متفاوت و خوب بود اما کارگردانی و اجرا و دکور ضعف هایی داشت که میتونست کار بهتر باشه
| امتیاز ۳ از ۵ |
وقتی دروغ حقیقت جلوه میکنه چه کسی میتونه به خوشبختی خودش اطمینان داشته باشه
#فرانکشتاین
جدا از بازی بی نظیر بانیپال شومون در شروع که واقعاً از همون اول من میخکوب شدم رو صندلی
تمام نمایش
من پر از حسرت و لذت بودم
باورم نمیشد واقعاً لحظه ای که کوه های یخ از آسمون اومدن پایین و راه هارو بستن باورم نمیشد
بینظیر به تمام معنای کلمه
جدا از متن ، بازی ها ، گروه همسرایان، یک دست و بی نقص
متن عالی
موسیقی های بی نظیر
طراحی صحنه، لباس
وَ وَ وَ
زیور آلات استفاده شده توی کار
که در عین لذت بردن، من پر از حسرت بودم که چه قدر دلم میخواست عضواین گروه باشم
توصیه میکنم توی این روزهای پایانی، تماشای این نمایش رو از دست ندین.
من 24 دی به تماشاش نشستم و واقعا لذت بردم، به ویژه بازی آقای بانیپال شومون که واقعا حیرت آور بود!
القای ترس و وحشت با موزیک و پاکوبی مردان سیاه پوش، به کار بردن شعار اصلی نمایش در مقاطع مختلف (وقتی دروغ حقیقت جلوه میکنه، چه کسی میتونه از خوشبختی خودش مطمئن باشه؟)، پایان بندی کار و چرخش دکور، همگی بسیااااااار به جا و درخشان بودن.
ویلیامِ کوچک هم بسیار زیبا بازی کرد.
آقای جمشیدی هم مشخصا خیلی تلاش کرده بودن برای نقششون اما بنظرم این نقش ماهیتا مناسب ایشون نبود، با وجود اینکه قبلا هم کارهای جدی و غیر طنز ازشون دیده و پسندیده بودم و ابدا هم مشکلی در پذیرش ایشون در قالب یه نقش جدی نداشتم، اما فک میکنم توی این نقش نمیتونستن اون احساسات پیچیده ای که ویکتور درگیرشون بود رو به خوبی به نمایش بذارن. ضمن اینکه صداشونم باید بلندتر و واضح تر میبود، بعضی جاها صداشون موقع داد زدن خیلی نامفهوم میشد. یه نکته دیگه هم اینکه توی سکانسی که فرانکنشتاین میمیره و به صورت درازکش جلوی سن رها میشه، ایشون اصلا تلاش نمیکرد که نفس کشیدن خودش رو قطع و یا حداقل تعدیل کنه و با توجه به اینکه جلوی سن هم دراز کشیده بود، به شدت بالا و پایین رفتن قفسه سینه شون توی ذوق میزد.
فقط اینکه آقای جمشیدی بعد از اتمام نمایش که همراه دست اندرکاران اومدن روی سِن چرا انقدر ناراحت بودن :/ خیره انشالله :)