روزهای تعطیل گالری: پنجشنبهها
افتتاحیه: جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶ الی ۲۱
«کارخانه» عنوان یکی از مجموعه نمایشگاههای گروهی گالری محسن است که تابستان هر سال با تمرکز بر نمایش آثار در حال انجام یا کمتر دیدهشدهی برخی از هنرمندان گالری و نیز ارائهی آن دسته از آثار که در آرتفرها و نمایشگاههای بینالمللی از دید و منظر عموم، مجموعهداران، کیوریتورها و منتقدان جا ماندهاند برگزار میشود. این دومین شمارهی کارخانه است و به ارائهی آثاری از ساسان ابری، مجید بیگلری، آریا تابندهپور، امیرحسین زنجانی، بهرنگ صمدزادگان، سید محمد مساوات و امیر معبد با رویکردها، مدیومها و دغدغههای منحصر به خودشان اختصاص دارد.
«یکشنبهها» عنوان مجموعهای از ساسان ابری با همان تکنیک چاپ عکس آبرنگگونهاش است که در آن گلها به روایتگری میرایی آدمها و نامیرایی خاطرات مشغولاند. «یکشنبهها» با آن گلهای پرشور و امپرسیونیستیاش در عین عکاسانه بودن روحی اما نقاشانه و سرکش دارد. همنشینی پسزمینهی تیره با رنگهای گرم و سردِ پیشزمینه، تلویحا تضادها و ویژگیهای فانی جریان سیال زندگی را تعریف میکند؛ هر یکشنبه تمام میشود و در پی آن یکشنبهای دیگر از راه خواهد رسید.
«صلب» در عین نمایش پایداری اما دربارهی فروپاشی است. خودنگارهی مجتبی امینی برشی ساکن از لحظهی مقاومت یک فیگور در برابر سقوط بر خانهای سست و کاغذی را نشان میدهد که هرلحظه ممکن است فرو بریزد؛ بازی نقاشانه که تمام شود پیکر تماما بر آن خانه که هماندازهی اوست فرود میآید و خانه را که زمانی موطنش بوده ویران میکند.
مجید بیگلری در مجموعهی «سوگواری» با بازنمایی اتفاقات و رویدادهایی که حالا دیگر به نشانه تقلیل یافتهاند سعی در نشاندادن ناپایداری و بیاعتباری وضعیتهای اجتماعی و زیستمحیطی در قالبی فرمالیستی دارد. بیگلری تکهپارههای گذشته که دیگر فاقد هویت و روایتگری دستاولاند را نه برای ستایش، یادبود و ارج بلکه برای معناسازی، هویتبخشی دوباره و یادآوری در کنار هم مینشاند. این اشیاء با گذر زمان و رنگباختگیِ شدت رویداد، از شکوه یا شوک اولیهشان کاسته شده و «عادی» و «روزمره» شدهاند.
«روز»، «شب»، «نویز» سه دستگاه بازیابیشده از سیستمهای خشککن، برش و چاپ عکس است که به نمایش تصاویر دریافتی از زمین، ماه و خورشید به سه صورت متفاوت و با سه کارکرد و سه صوت مجزا اشتغال دارند. آریا تابندهپور با زدایش بهای عکسهای دستاول و دستکاری عکسهایی که خودْ پیشتر از سوی منتشرکنندگانش دستکاری شدهاند نه به درج ارزش عکس که به ابتذال آن توجه میکند.
امیرحسین زنجانی در اثر «کتواک» روایتی نقاشانه و استهزاءآمیز از عرضه و جلوهی قدرت با ضربقلمهای پرشور رنگ بههمراه ضرباهنگهای مستتر یک موسیقی نظامی دارد؛ این شخصیتها که از هر دو جناح فرودست و فرادستاند همزمان روح سرکش و رامشان در عین تمنای اقتدار علیه آن سر به شورش گذاشته است. گویی فیگورهای گاه گویا و گاه ناگویا میان انبوه لایههای رنگ، سرخورده از شکل ناب خویش گامهایشان را با هم هماهنگ میکنند.
بهرنگ صمدزادگان در مجموعهی «به سمت آرمانشهر » تاویل خود از تاریخ ایران را در خیالورزی با اسناد تاریخ سیاسی ایران و سفری خیالانگیز به سمت آرمانشهری ساختگی آغاز میکند. پرسش میکند، درگیر میشود، نابود میکند، میآفریند و جبر تغییرناپذیر آبرنگ را در منافات با رویدادها، تسلیمشدنها، برد و باختها و بهتزدگیهامان در تاریخ نمیپندارد. همچون ماهیت درهمتنیدهی آبرنگ، وقایع نیز در این نقاشیها در هم میآمیزند: اتفاقاتی که هیچیک بیربط به دیگری نیست و مکررا در اشکال و زمانهای مختلف تکرار میشوند.
محمد مساوات با بازی میان تصویر و تصور و ذهن و جسم و از آن سو با درهمآمیزی و امتزاج انتزاعی فیگورها و همنشینی نظم و آشفتگی با نحوهی رنگگذاری ویژهی خودش به آفرینش تصاویری نامستور از اجتماعات پیکرههایی پرداخته که رنگهای شورآفرینش شخصیتهای خیالی و روابطشان را سرزنده، شورانگیز و خودمانی جلوه میدهد.
«آفریده»ی امیر معبد چیدمانی رنگورو پریده، ناقص و سست بنیاد همچون گونهای زیستی است که علیرغم بنیاد ناقص و ویژگی اتلافگر و تخریبگرش برای بقا و سیطره بر محیط و دیگر گونهها تلاش میکند. این «آفریده» که بیشباهت به ضایعاتی فاقد ارزش نیست رویکردی انتقادی نسبت به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی دارد.