طبیعت بیجان در هنر مدرن ایران فراتر از یک ژانر حضور دارد طبیعت بی جان نزد مدرنیستها نوعی از رهایی را تداعی میکرد که در نقاشی سنتی -جز در موارد اندکی پس از صفویه-و حتی نقاشی هیبرید قاجاری جای چندانی نداشت.
این احساس تجدد اولین نسل از مدرنیستها را به سمت دو ژانر منظره و طبیعت بی جان برده بود تا جایی که هنرمندان دهه اول تا سوم قرن پیش با پرداختن به این دو ژانر احساس هویتی کاذبی نسبت به خود نقاشی احساس میکردند. هژمونی این مدرننمایی تا آنجا پیش رفت که تا پایان دههی پنجاه خورشیدی دغدغه مند بودن و نقاشی از طبیعت بیجان مترادف به حساب میآمدند. یکتایی، بهمن محصص و پروانه اعتمادی سرنمونی از این جدیت پشت بیجانی طبیعت هستند.
شهروز نظری / بخشی از کتاب دربارهی هنرمند مدعی