روزی پس از ترک گفتنَش،همه جویای چگونه رفتنَش شدند! بی آن که بدانند او با ذهنیتی بی اُمید، کارش به اینجا رسیده!
روایتِ این کار راجبِ،ماجرای مرگِ دختری به نامِ نهال جهانپور است و شخصیت های داستان در کار، درواقع به دنبالِ یافتنِ علتِ مرگِ او هستند که سر انجام با حضور شخصی به نام آبان یزدانی معمای مرگِ نهال فاش می شود.