در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش غلامرضا لبخندی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:15:32
امکان خرید پایان یافته
۰۶ مهر تا ۱۴ آبان ۱۴۰۰
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۶۰,۰۰۰ تومان
۲۴ سال پیش غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب شروع به قتل های زنجیره ای می‌کند.

توجه: تماشای این نمایش به افراد زیر ۱۵ سال و بیماران قلبی و صرع پیشنهاد نمی‌شود.

دسته‌بندی
خانوادگیسیاسی

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
واقعیتش رو بخوام بگم بدترین تئاتری بود که دیدم
نه اینکه بازی ها بد باشه ها، نه
بازی، اجرا، متن، کارگردانی، همه اینها خوب بود
اما برای من بدترین تئاتر بود چون تمام مدت نمایش، با تمام وجود خانم های قربانی رو حس میکردم، تنم میلرزید و از اول تا آخر نمایش داشتم گریه میکردم، میترسیدم، بخصوص آخر نمایش که فکر کردیم غلامرضا لبخندی اعدام شدو نفس راحتی کشیدیم ولی در نهایت رضا بهرامی اومد و گفت غلامرضا لبخندی منم... و باز رعشه بر وجودم افتاد و نفسم حبس شد...
و وقتی نمایش تموم شد زانوهام حتی رمق نداشت که از جا بلند شم و از سالن خارج شم...
و تا دو هفته همچنان حالم بد بود و هنوز هم با گذشت مدت مدیدی از دیدن این نمایش به خوبی اینها رو به یاد دارم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ناراحت هستم که در این دو سال به خاطر ویروس کرونا موفق به دیدن تئاتری نبودم. (البته به خاطر حساسیت های خود چون هم تئاتر در این دوسال بود هم مردم به تماشا می نشستند.)
این تصمیم جشنواره تئاتر فجر نسبت به قرار دادن فیلم تئاتر های بعضی از نمایش هایی هایی که در این دوسال می خواستم ببینم، اما نشد بسیار خوشحالم کرد. البته با دیدن فیلم تئاتر این نمایش، با خودم گفتم کاش که این یکی رو همون از دست میدادم. تئاتری که فقط اسم کاراکتری جذاب به نام غلامرضا خوشرو رو به یدک می کشد. داستان این شخص آن قدر دراماتیک است که یک نفر بدون هیچ حس و حالی به طور کاملا خشک آن را تعریف کند، مخاطب مشتاقانه به آن گوش فرا می دهد اما من در این مانده ام که این نمایش چیکار با این قصه کرده است که به سختی می توان آن را تا آخر دنبال کرد. آیا به خاطر این است که فیلم آن را دیده ام؟! فکر نکنم.
با آغازی بسیار بد شروع می شود که مثلا می خواهد انتلکت هم باشد. گویی یک گزارش نویس داستان غلامرضا لبخندی را به جلو می برد .این ایده قدیمی نیست؟! بعد هر بخش بازیگری به آوانسن آمده و به این روایت اضافه می کند، الان یعنی میخواد اکسپرسیونیسم باشه؟! پس چرا این قد بد؟!!! به نظرم نمونه خوبی از این شیوه روایت با مونولوگ در نمایش "زندگی در تئاتر"به کارگردانی "محمد برهمنی" را می توان دید که به حق شاید بهترین تئاتری باشد که تاکنون دیده ام. (البته به طور زنده چون اون موقع کرونا نبود و تازه چهار مرتبه)
دیگه از این تئاتر این رو براتون بگم، بازی های اغراق شده با جیغ و داد الکی و تکرار دیالوگ ها توسط بازیگر های بخش بعدی نمایش بدون هیچ دلیل منطقی. (اصلا منطق چی هست؟!) از معدود نکته های مثبت می توان به موسیقی در مکان های درست و به صورت تاثیر گذار اشاره کرد که البته اگر نمایش همین موسیقی هم ... دیدن ادامه ›› نداشت همون تاثیر نصف و نیمه روی مخاطب رو هم بعید میدونم می گذاشت.
سوال بعدیم از این نمایش اینه که اصلا کارگردانی شده بود؟! میزانسن کجا بود؟!
در انتها اشاره کنم که پایان بندی نمایش را دوست داشتم به خصوص ایده نقاشی تخته اعدام و حضور فردی با همان اسمی که غلامرضا همه چیز را بر گردن او می انداخت. راستی نمایش؛ غلامرضا خوشرو رو می خواست قربانی نشان بدهد یا قاتل؟! اگر منظورش هردو بوده باشد که بسیار شکست خورده است.
پس این تئاتر رو نمایشی می بینم با ایده از دست رفته و با تحقیقات کم نسبت به شخصیتی جذابی چون غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب.
حالا این متن اصلا قرار خوانده بشه؟! چون هم اجراش و هم جشنواره تمام شده است.
پس بماند به عنوان حرف دل.
حسین همایونی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از سالن که آمدم بیرون نشستم روی نیمکت و زل زدم به درختها و گربه‌ها. انگار یکی ناخن کشیده باشد روی مغزم، روی روانم. دوباره برگشتم به روزنامه‌های حوادث آن روزها و همه آن ترس ها و دل‌نگرانیها...
به آدمها نگاه کردم و به هیولایی که در درون همه‌مان به زنجیر کشیده شده و چه کسی می‌داند زنجیرها کی و کجا پاره می‌شوند؟
....