صحنه میدان جنگ است و گورکن که از میدان فاصله گرفته در حال کندن گور برای سربازان کشته شده در جنگ است . سربازی که از میدان جنگ فرار کرده و از دور نظاره گر آن است با گورکن ارتباط می گیرد و بین آنها جملاتی که فلسفه به دنیا آمدن و زندگی کردن و عشق ورزیدن و جنگ و مرگ را مطرح می کند بیان می شود تا اینکه جنگ تمام می شود و گورکن از سرباز می خواهد که در خاک کردن جنازه ها به او کمک کند. در پایان یک گور بدون جنازه می ماند و ...
- با همکاری گروه هنری آیینه زمان، گروه هنری آوین، انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی - رتبه دوم طراحی صحنه هفدمین جشنواره سراسری تاتر زندانهای کشور - رتبه سوم کارگردانی از هفدهمین جشنواره تاتر زندانهای کشور
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام من میخوایم این متنو کار کنم... میشه کمک کنید یک نقدی در مورد این متن داشت باشین... چه دلیل هست که آخر کار سرباز رو زنده به گور میکنه... چرا.... دلیل شو یا نقد شو برام بگین ممنون