« در سطح روایت »
حاد نمایشی بر پایه موقعیتسازیست که قرارست وضعیت سه کاراکتر را در شرایط بحرانی ترسیم کند. وضعیتی متمرکز بر ویژگیهای هر پرسوناژ که به شکل مونولوگ اجرا میشود. سه کاراکتر در برابر بازپرس و در اتاق بازجویی هستند و واقعهای را از نگاه خود شرح میدهند. واقعهای که در یک درگیری خانوادگی، به قتل غیرعمد منجر شده است.
متن حاد در عین آنکه قرارست به ناهنجاریها و معضلات زوجها و روابط مخدوش بین آنها بپردازد، در صدد است به شکلی واقعبینانه مواردی را طرح کند که کمتر به آن پرداخته شده؛ به ویژه آنکه عرف اجتماعی نیز در برابر تابوها و بازگویی طرح این دست موارد که برخلاف کلیشههای رایجست، همواره مقاومتی نشان میدهد که در سایه اختفا و پنهان کردن قرار گیرد.
اجرا به شیوه مونولوگهاییست که هر کاراکتر رو به بازپرس/مخاطب به شرح واقعه میپردازد. از پیش از ماجرا تا روز حادثه و چگونگی زمینهی وقوع آن؛ و تلاش دارد با ورود به زیرلایهی شخصیتی هر کاراکتر، همراستا ابعاد روانشناسی و روانکاوی فردی را نیز در نظر داشته باشد. و تعمیمپذیری آن را تا سطح جامعه و رفتارهای اجتماعی نشان دهد. کدهای لازم در طی همین بازجوییها، به مخاطب ارائه میشود تا در جریان موقعیت قرار گیرد.
متن اگر چه تا حدودی روشن و
... دیدن ادامه ››
خط روایی مشخصی دارد اما با این وجود قادر نیست توانمندی تاثیرگذاری ویژهای داشته و فراتر از سایر اجراهایی با همین فرم که از معضلی مشابه در رنجند، برآید و هرچند حاوی دیالوگهای خوب و منطبق با گویش فرهنگی هر کاراکتر طراحیشده و برشی از واکنشهای فردی واجتماعیست با اینحال در همان سطح روایت باقی میماند و مخاطب را به درستی در موقعیت، گیر نمیاندازد و همواره تنها به عنوان یک ناظر بیرونی، جایگاه او را حفظ میکند.
مونولوگ، چه در متن و چه در اجرا، بر خلاف آنچه پنداشته میشود، بسیار سخت و لایهدارست. و بشدت متکی به فضاسازی متن و بازیگری دارد. به ویژه "بازیگری"، که آنچه قرارست از طریق اجرا منتقل شود، وابستگی اساسی به رویکرد بازیگر در ایفای نقش دارد. اینکه تا چه اندازه وارد نقش شود تا با حفظ تمایز مهارت ایفای نقش، کاراکترش را به خوبی و در لایههای معنایی به مخاطب نیز عرضه کند. و باید آنقدر چیره و ماهر باشد که با تاثیر بر متن و دیالوگهایش، حرکت و جریان ممتدی از بدن، فیزیک و بیان خود تا بازیگران و تمام عناصر دخیل دیگر بسازد؛ و قادر باشد محتوای تراژیکی که اساس متن و اجرا نیز برآن استوارست، به خوبی در صحنه پدیدار و انتقال یابد . اما آنچه در حاد قابل مشاهده است، فقدان چنین فضاسازی لازم و درگیری مخاطب با آنست. این ضعفها تاجاییست که اجرا قادر نیست خود را در صحنه کامل کند و از تمامی ظرفیت خود بهره ببرد. صحنه خالی بدون هیچ دکور یا اکسسواری، از عناصر مکمل محرومست و تنها با چند نورپردازی سفید و آبی، تمام طراحی صحنه خود را تمامکرده. این میزان از کمکاری نه تنها توجیهی برای مینیمال یا سادهنگاری اجرا ندارد بلکه حتی خود را از یک طراحی مناسب که میتواند در خدمت اجرا و با چرخه انرژی از پرسوناژها، اشیاء و تماشاگر باشد، دریغ داشته است.
طراحی لباس و گریم نیز در حداقلترین سطح قرار دارد و کمکی در روند اجرا نمیکند. بازیها همانطور که پیشتر اشاره شد، فاقد تاثیرگذاری درون کاراکتریست و تنها نقش کامبیز تیپسازی قابل قبولی دارد که با گویش و فیزیک طراحیشده، منطبقست. نقش سودابه که کلیدیترین و محوریترین نقشست قابلیت میخکوبکردن و فضاسازی تراژیک موردنظر را نداشته و از قتلی که توسط او رخ داده، ملال و رنجی سرایت نمیکند و از این بابت در سطح باقی مانده و بیش از قصهگویی فراتر نمیرود.
با این وجود اجرا توانسته در زمانبندی درست و مناسب 40 دقیقهی خود به پرگویی و اضافات تن ندهد. و حتی در ورطهی فرجامی کلیشهای از قصاص و غیره، نیفتد. و از پوستر با طراحیِ جذابش نیز نمیتوان بدون اشاره گذشت.
"حاد" قصهای از زیست انسانهای امروزیست که نیازمند استقلال در حق انتخاب و تصمیم هستند اما نگاه جامعهای برساخته و قضاوتگر، همواره آنان را تا پرتگاهِ سقوط میراند و قربانیهای اجتماعی تولید میکند.
نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
11 مهر99
منتشرشده درسایت هنرنت