در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم هزارتو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:54:46
بها: ۵,۱۰۰ تا ۷,۰۰۰ تومان
زندگی یه هزارتوی پیچیده‌اس، همه آدما دنبال راهی برای فرار هستند اما فقط یه مسیر خروج وجود داره و تا موقعی که به مرکزش نَرسی متوجه‌اش نمی‌شی!
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ـــــ هزارتو یا هزارروُ به وسعت فرصت طلبی ــــ

نمیدانم چه بر سر دنیای هنر و فرهنگمان از جمله سینما آمده؛ که دیگر موضوع تازه ای غیر از ""خیانت و دروغ و سیاهی""  را نمیتواند به تصویر بکشد!
قطعاً بحث بر سر چنین آسیب اجتماعیِ فراگیر و جا افتاده ای (البته متاسفانه و به طرزی دهشتناک) محافل جامعه شناسی و روانشناسانه ای را ورای این فضای فرهنگی میطلبد؛ اما آنچه از نگاه منِ مخاطب بعد از تماشای "هزارتو" نازیباتر از ابعاد دیگر فیلم به چشم می آید عادی جلوه دادن این حجم از نامردی، دروغ و خیانت است.
شاهد این ادعا توجیهات بی منطق و کودکانه کاراکترها در میز محاکمه است!
"هزارتو"  در فرم و محتوا و در مسیر شخصیت پردازی و تعلیقهای داستان و موقعیتها نیز بسیار ناموفق ... دیدن ادامه ›› و ابتر است.
کد گذاریها و به دنبالش گره گشایی هایی که تماشاگر هیچ نقشی در آنها ندارد، فرصت هر تفکر و بازی ذهنی را از مخاطب سلب میکند.
در واقع گویی اصلا هیچ معمایی طرح نمیشود تا مخاطب هم بخواهد زحمت بررسی و حل معما را به خود بدهد و این دم دستی ترین وسطحی ترین چینش سیر داستانی است که نه تنها حوصله مخاطب را سر میبرد بلکه کارنامه کاری کارگردان را زیر سوال میبرد.
موضوع فیلمنامه که دست بر قضا میتوانست یک درام اجتماعی تاثیرگذار و حتی تامل برانگیز باشد، متاسفانه بدون هیچ کارگردانی خاصی بلاتکلیف و ناقص مانده و دیگر خبری از یک اثر هنری نیست.
در این مسیر ""ناکارگردانی"" بجای ایجاد موقعیتهای دراماتیک تاثیرگذار و تامل برانگیز، فقط شاهد بر ملا شدن اطلاعاتی از فرصت طلبی ها در باتلاق زندگی کاراکترها هستیم. باتلاقی که کاراکترها تا سرحد خفگی در آن فرو رفته اند.
نکته جالب تر اینجاست که ""هرازتو"" نیز مانند بسیاری فیلمهای شبیه خودش در موضوع و ساخت، طبقه متوسطِ رو به بالای جامعه را تا این حد بی اخلاق و بدون چارچوب به تصویر میکشد و حتی زیر سوال میبرد.
در پایان باید بگویم شاید پرداخت به آسیبهای اجتماعی در عرصه هنر بتواند به جهت بعد روانشناختی (البته اگر درست و بجا ساخته و پرداخته شود) قابل طرح و بررسی و آسیب شناسی باشد؛ اما ای کاش فیلمسازان گرانقدر و عزیز، در این مسیر دغدغه مندی!!! کمی هم برای شعور و سطح فهم مخاطب احترام و ارزش قائل باشند و هر قَبای نافرمی را بنام اثر هنری بر تَن مخاطب قالب نکنند.
___ پرند محمدی ____
پرند گرامی از میان فیلمهایی که با ژانر یاد شده اعلام فرمودید فیلمهایی با شاخصه طنز را که به زور و به انواع مختلف با کلمات و رفتارهای سخیف و سطحی قصد شاد کردن مخاطب را دارند فراموش کردید به نام بیاورید در خصوص مطلب مذکور، مسلما وقتی چشمهایمان به اسامی شاخصی چه در وجه کارگردانی و چه در جایگاه بازیگری می افتد انتظار متفاوت و سطح بالایی از دیدن آن اثر هنری داریم که گاه این اتفاق با ضعف در آن اثر خلق شده، یافته های پیشین ذهنی ما را بر هم میزند این اتفاقی که در محتوای فیلم های ایرانی یاد کردید متاسفانه با روند رو به رشدی همراه است در این روند برخی از کارگردانها نیز با تقلید از فیلمهایی که محتوای مشابه دارند و موفقیت پیشین توسط افرادی دیگر را داشته اند، قصد پیمودن ره صد ساله را در یک شب دارند و همچنین از این بین برگشت پول برای تهیه کننده و کارگردان بیشترین اهمیت را پیدا کرده که گاه کیفیت اثر فدای سرمایه برگشتی می شود به هر روی در این جهانی که همه چیز فدای نظام سرمایه داری شده، همین که سالی ۲ تا فیلم خوب هم بتوان در سینمای ایران مشاهده کرد انتظار بزرگ دیگری نیست
۰۸ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من از فیلم بدم نیومد چیزای خوب و بد زیاد داشت تعلیقات بکار گرفته شده در فیلم بعضی هاش خوب بود و بعضی هاش خیلی بد بود مثلا اول فیلم که تلفن زنگ خورد و گفتن نریمان (پژمان جمشیدی) میگه که جنازه یه بچه پیدا شده، جالبه وقتی هم که رفتن اونجا خود نریمان اونجا نبود، این تعلیق خیلی کلیشه ای و بدی بود به نظرم. فیلمنامه هم مشکلاتی داشت، پژمان جمشیدی هم اصلا بازی خوبی نداشت اصلا معلوم نبود کمدی هست یا جدی اما با توجه به تجربه اول بودن کارگردان بهتره خیلی مته رو خشخاش نزاریم سوژه فیلم سوژه خوبی بود که این سوژه توسط کارگردانان دیگه خیلی مورد استفاده قرار گرفته.
اما توی این مدل فیلم ها که تم خیانت دارند ما شاهد مساله ای تحت عنوان دبل آنیما یا دبل آنیموس هستیم (آنیما: زنانگی در روان مردها و آنیموس: مردانگی در روان زن ها)
در سکانسی که شهاب حسینی با ساره بیات داشت حرف میزد متوجه شدیم که شهاب حسینی به خاطر کم توجهی ساره بیات در زندگی به یک خانم دیگه رو آورده. این مساله با توجه به دیالوگ های بینشون به نظرم خوب از کار درومد که اتفاقا توی جامعمون ما این مساله رو زیاد داریم. در همه فیلم هایی که تم خیانت دارند این مساله به این وضوح باز نمیشه و فقط ما خیانت رو میبینیم مثل فیلم سعادت آباد اما در این فیلم و مثلا فیلم زیر سقف دودی مساله ای که منجر به خیانت میشه رو ما میبینیم که این به نظرم نکته قابل توجهی هست.
ظاهرا این روزها علاوه بر کمدی های مبتذل و بساز و بنداز باید نوع دیگری از سینمای مثلا اجتماعی با همان رنگ و لعاب آبکی را هم تحمل کنیم که هر دو گونه نیتی جز بازارگرمی و فریب دادن مخاطبان عام را ندارد. واقعا دیدن فیلمی مثل (هزارتو) عصبانی کننده است این میزان بهره گیری سطحی از سینمای (پنهانکاری) نمونه ای فرهادی و وصل آن به سینمای (کلیشه ای) نمونه ای فرح بخش منجر به این شده که ساختار فیلم در تمامی دقایق و در تمامی عناصر روایی (از شخصیت پردازی و بازیگری تا گره افکنی و غافلگیری) تا حد زیادی نمایشی و تحمیلی به نظر برسد. فیلمساز با اشباع کم مایه و سست چالشهای اخلاقی اگر هم موفق به خلق هزارتویی شده باشد هزارتویی از جنس حباب است
افسوس بسیار برای بازیگری همچون ساره بیات که در آغاز دهه نود پدیده ی نوظهور سینمای ایران بود اما در سالهای پایانی این دهه آنقدر درجا زده است که دیگر تحمل بازی های تکراری او بر روی پرده سخت است و متعجب از حضور شهاب حسینی و البته بازی نه چندان خوبش در چنین فیلمی با وجود داشتن تجربه های جدی با فرهادی و کسب جایزه نخل بازیگری
حیف از ساره بیات که داره خودشو حروم میکنه..
۱۱ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید