کاری از گروه تیاتر پاپتی ها
خلاصه داستان: جواد قهرمان مدرن در زمان لوتی ها به کمک جمال (پسر عموی جواد، ضد قهرمان) و سیا (دوست جواد) به قدرت سوم لوتی های زمان خود می رسد. همچون تراژدی های کلاسیک با تقدیر خود می جنگد، اتفاقاتی چون بیکار شدن، تخریب شدن و ضربه نهایی جمال او را از پا در می آورد. جواد به خودشناسی در تنهایی خود در سرداب که زمانی زورخانه ی او بوده، می رسد.
سپس به جنگ تقدیر می رود ولی در نهایت دیوانه و جن زده می شود، سیا برای راحتی و آزادی جواد از زندگی خفت بار او را آتش می زند و جواد در دنیا و زمان پخش می شود، به رستگاری می رسد و هر سال سه جن جواد جنی را برای بازدیدکنندگان نقالی می کنند. این روایت به لحاظ تاریخی از سال سی و دو شمسی سال پنجاه و هشت روایت می شود و تا زمان حال تاثیراتش در سرداب ادامه دارد. نمایش یا به طور کلی داستان جواد توسط سه جن یا آدم های جن زده روایت خواهد شد.
این جن ها زمانی تمام اتفاقات را دیده اند و نقل می کنند و در بعضی صحنه ها سعی می کنند نقش های جواد، جمال و سیا را بازنمایی کنند و انگار هر سال طی مراسم آیٔینی هر انسانی که وارد سرداب می شود – نمایش در یک حمام قدیمی که سالن نمایش شده است اجرا می رود – مجبور است وارد دنیای سرداب شده و داستان جواد جنی را از زبان جن ها بشنود.