"رخوتزدگی مسری، از متن تا اجرا"
نمایشهای رئال ایرانی، اگرچه نیازمند توجه و تمرکز بیشتری برای تولید واجرا هستند اما همواره از نقص مهمی در ایده و پرداخت آن رنج میبرند. در مقام مقایسه در بهترین حالت، متنهای معدوی هستند که از شروع تا به انتها دچار ازهم گیسختگی سوژه مورد طرح و ادامهاش تا به نقطهی قابل درکی از دلایل زمینهسازی شده، نشود و ریتم و روند قابل قبول و مشخصی را طی کند.
نمایشنامهنویسان داخلی که تلاش میکنند عناصری ایرانی و فرهنگی جامعه را در نوشتهها و اجراها بازتاب دهند قابل تقدیر و ستایشند اما اگر در پیریزی ساختار متن و وقایع، قوی و محکم عمل نکنند، نتیجه به تسخیر مخاطب و حتی تحت تاثیر قراردادنش، نخواهد انجامید.
اساسا نوشتن نمایشنامه و روند اجرای آن اگر در صدد طرح ایدهای جذاب، کاربردی و برشی از وقایع زندگی یا انسان در طرح سوژهای که منجر به تغییر شود، نباشد، به یک اجرای صحنهای و چند دیالوگ فروکاسته شده و محدود میشود.
اغلب متنهای اجرایی ایرانی، فاقد عناصر درگیرکننده، و سوژههایی امروزیاند
... دیدن ادامه ››
که لااقل از حیث زیباشناسی و تجربی، حظ بصری و تجربهای نو، قابل تایید باشند. و این به نظر میرسد علتی ریشهای و نیازمند آسیبشناسی عمیقتریست.
نویسنده کاتالپسی ایدهی دیوارها و کانالهای کولر را دست مایه قرار میدهد تا از روابط انسانها بگوید، آدمهایی که به سندرم ابلوموف دچارند و با مالیخولیای ذهنی، حتی روند زندگی اطرافیانشان را مختل میکنند.
اما از طرف دیگر تکلیفش با سوژه روشن نیست. پرداخت شخصیتها ، بویژه کاراکتر اصلی، در عدم تعادلیست که دست آخر اهمیت حضور چنین پرسوناژی و پیشکشیدن موضوعات فرعی در متن اتفاق اصلی، ردیابی نشده و قابلیت کشف موثری را ندارد.
روابط مختل و پرچالش زناشویی اگر یکی از موارد مهم و اصلی کاتالپسی باشد، مخاطب را به مرزی از آگاهی نمیرساند که حداقل قادر به تشخیصِ بهتری از چنین روابط وموقعیتهایی باشد.
چند موضوع در هم تداخل دارند که هرکدام برای طرح و پرداخت، زمان و موقعیتهای مفصل و دقیقی را نیازدارد اما بی هیچ سلیقه و منطق مشخصی تنها بیرون ریخته میشوند.
خط سیر داستان حاوی موارد متعددِ نصف و نیمهایست که پاندولوار در حال رفت و برگشتست و هیچ تصویر شفاف نهایی پس از 85 دقیقه دیدن اجرا از شرایط و موقعیتهای طرحشده، ایجاد نمیشود.جوهره متن، به عمق نمی رود و ادراک قابل تعمقی را خلق نمیکند و حتی آنقدر سرسریست که همذات پنداری مخاطب، دائما دچار وقفهها و قطع اتصال میشود.
وحید نفر، را بعنوان بازیگری توانمند به ویژه در اجراهای ایرانی، بسیار دیده و از هنرمندی اش لذت بردهایم اما کارگردانی پیشرو، اگرچه از تعدادی بازیگران حرفهای بهره میگیرد اما اجراییست که به بار ننشسته است و چه در متن و چه در اجرا، کاستیهایی به چشم میآید.
عدم هماهنگی لازم بازیگران، میزانسهای نقطهای و ثابت و کمتحرک، فقدان نورپردازی حرفهای و تاثیرگذار، دکوری معمولی و پیش پاافتاده، با حفرههایی در متن، نمیتواند اجرای موفقی را از کاتالپسی به مخاطب عرضه کند. با این حال انتظار می رود در شبهای آتی در هماهنگی بیشتر بازیگران و موقعیتهای مورد نظر، اجرا کم نقصتری ارائه شود.
نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
https://www.honarnet.com/?p=6180