خرسهای رقصان / خشایار صباغ ، گلناز یکتا جم
منتشر در روزنامه سازندگی چهارشنبه 7 تیر 1402
«عناصر تئاتری خلاقانه»
«خرسهای رقصان» از آن دست تئاترهاییست که در همان آغاز و با پخش بروشور پیش از شروع نمایش و اعلامش به مخاطب در قبال اینکه میتواند در طول اجرا، حرکت کند، جایش را عوض کند و خلاصه منعی برای او وجود ندارد، سلطه صحنه و قواعد مسلط همیشگی را که تماشاگر موظف به اطاعت و پیروی از آن است، کنار زده و خود را به عنوان تجربهای جدید مطرح میکند.
تجربهای که در طی سالهای گذشته بسیار به ندرت در اختیار تماشاگر قرار داده شده است تا بتواند صحنه را چنان بی مرز بشناسد که نیاز به رعایت خطوط و قلمروهای تثبیت شدهی آن که همواره مانعی برای ادراک از نوع نزدیک است، ندارد.
اینبار تماشاگر میداند میتواند بخشی از نمایشی باشد که قرار است در صحنه اجرا شود. و ابعاد آن را از جهات مختلف در صورت تمایل، ببیند و تماشا کند. کما اینکه با ورود به سالن و طراحی صحنه با وجود چهارچوبی مکعبی و شبیه اتاق، با دیوارهای توری که از هر چهار جهت قابلیت دید دارد، این امکان بیشتر
... دیدن ادامه ››
روشن میشود. پیام بدو شروع «خرسهای رقصان» پیامی از رهایی و آزادی از قیود است. رهایی از ناظری که حدود و خطوط را تعیین و نظارت میکند.
«خرسهای رقصان» نمایشی تجربی و خروجی کارگاه آموزشی موسسه اینجا/ میان شهر است که با متنی از مهین بهزادی، در ۵ اپیزود، داستانهایی را روایت میکند که هر کدام ۳ یا ۴ بازیگر دارد.
داستانهایی درباره وضعیتی مخفیانه و بهظاهر غیرقانونی که قرار است در حدود چهاردیواری، از دید دیگران پنهان بماند اما در تمام اپیزودها از فردی که بطور مخفیانه و جاسوسانه، ناظر بر آنها و در حال «دید زدنشان» است، صحبت بهمیان میآید که موجب احساس ناامنی ساکنان میشود.
هر اپیزود به موضوعی میپردازد که محوریتش با جوانان و مسائلیست که با آن درگیرند. جوانانی که با بارداریهای ناخواسته در روابط روبرو میشوند و یا گروهی که فعالیتهای پرمخاطره سیاسی دارند و عضو گروهکهای مسلح مخالفند و یا جوانانی که در اعتراضات خیابانی مجبور به پناه گرفتن در ساختمانی متروکه میشوند، و مواردی از این دست..
بخش مهمی از نمایش معطوف به دغدغههای اجتماعی است که نگاهی نقدانه دارد اگر چه به طور مستقیم وارد آن نمیشود و نویسنده تلاش دارد هر موقعیت را با همان واقعیت رقم خورده برای مخاطب ترسیم کند و با توجه به زیست هر فرد در جامعهای که دچار تنشها و مسائل متعددیست، به روشنی قابل لمس و ادراک است.
اما «خرسهای رقصان» در فرم پیشی میگیرد و با هوشمندی کارگردانان جوان، پر قدرت پیش میرود. طراحی لباس بازیگران، نمونه قابل توجهیست که در ساختار و پروسه اجرا، وزنه مهمی را بر عهده دارد. و حتی به عنوان دیالوگ و زبانی غیر کلامی، خود را به ابزاری اعتراضی مبدل کرده که در جای جای نمایش حضور دارد.
بازیگران همگی پیراهن و شومیزهای سفید و شلوارهای جین دارند و دختران با لاک قرمز و مقنعههای چانهدار طوسی رنگ، این تضاد و کنتراست را در تکمیل سوژههای مورد طرح، معنا و مفهومی بازنمایی میکنند.
در تمام اپیزودها، حضور ناظری که پنهان از دید و از ساختمان روبرویی آنان را دید میزند و زیر نظر دارد، حکایت روشنی از وضعیت سلطهگر قدرت است که بیآنکه خودش را عریان نشان دهد، حضورش را تحمیل میکند. هراس از این وضعیت جاسوسی، همان عدم امنیتیست که احساس آزادی را خدشهدار میکند. چهارچوب صحنه، پوشش مقنعهها که مدام در دست و پای بازیگر است، دیوارهای توری، همگی در تایید قرار گرفتن در جغرافیایی محاط شده و در قید و بند است. بازی بازیگران در انسجامی مناسب است، هر چند برخی حرفهایتر و موفقترند.
«خرسهای رقصان» که برگرفته از یک سنت کولیان بلغاری در تربیت توله خرسهاییست که برای رقص و سرگرمی، تحت تعلیم و تربیت شکنجهواری قرار میگیرند تا گوش بهفرمان صاحب خود باشند، تناسب نزدیکی با محتوای مورد طرح در نمایش دارد.
_ وقتی افراد جامعه بیآنکه بخواهند یا آگاهانه بدانند، تحت سلطه، تبدیل به حیوانهای دستآموزی میشوند که تنها برای یک سری رفتارها و اعمال مورد تایید صاحبشان، جهت و آموزش داده میشوند. آنها در تمام طول زندگی خود، نمایندههای به حقی همان تفکر و روش زیستی هستند که به نسلهای بعدی نیز منتقل میکنند.
خرسهای رقصان، درباره سوژگی بارزیست که یک سیستم نظارتی تولید و میسازد تا از این مسیر به بقای خود قوت و تداوم ببخشد._
نیلوفرثانی