روزهای تعطیل گالری: پنجشنبهها
خاک قرمز در هوا رقصان است ، غبارش همه را پوشانده. به پوست چسبیده ، به صورت ، به دستها... چشم ها را تار کرده است، دهان را گس و خون آلود و نفس را تنگ ... خاک به درون رسوخ کرده ، به مغز استخوان، به داخل جمجمه، به خواب، به رویا... آتش کوره ی کارخانه، محیط قرمز آن و حرارت تابستان جنوبی یادآور جهنم است. سختی کار طاقت فرساست. 5 مرد صبور سالهاست که در اینجا کار می کنند. در میان هجوم بی امان رنگ سرخ، لحظه ای عینیت می یابد . نقطه حقیقتی زاییده ی "امید" ،توانی مضاعف به نفسهای تنگ میدهد تا "زندگی" آنچنان که باید به مسیرش ادامه دهد .
ای به واقعیت نشت می کند. آرام جان می گیرد و می درخشد. با بالهای "ایمان "
به پرواز در می آید .