در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش این یک کنفرانس از شکست ماست
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:33:45
امکان خرید پایان یافته
۱۱ تیر تا ۰۴ مرداد ۱۳۹۸
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری تیوال از نمایش این یک کنفرانس از شکست ماست / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خاک ثمر نداده رو
چجور میشه ول کنم؟

این گریه فشرده رو
چجور میشه ول کنم؟

این همه یار مرده رو
چجور میشه ول کنم؟

گیرم که تنهایی من از هر چی مرزه رد بشه

جمع گلوله خورده رو
چجور میشه ول کنم؟

جای همه خالی
شراب پایانو
بزن به لیوانم

سلامتی همه
تمام ایرانو
بزن به لیوانم

بشنوید قطعه سفرناک رو با صدای خاطره حکیمی
https://dl6.shirazsong.org/dl/music/01-05/1660249027.mp3
Ghazal، نیلوفر ثانی، Reza1991s و نوید عسکری فراهانی این را خواندند
امیرمسعود فدائی، stanco و سپهر این را دوست دارند
و ترانه‌ی احسان گودرزی
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش تمدید شد. خرید بلیت ۴ اجرای پایانی، از سه شنبه ۱ تا جمعه ۴ مرداد، به کارگردانی مهران مرادی و با بازی پوریا شکیبایی، امید شوندی، آرش صفایی و ... آغاز شد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
.
نقدی بر نمایش این یک کنفرانس از شکست ماست احتمال اسپویل دارد:
قبل از هر چیزی به این جمله از #باب_مارلی توجه کنید:
تا وقتی با کفشهای کسی ... دیدن ادامه ›› راه نرفتی در مورد راه رفتنش قضاوت نکن
حال برویم سر #تئاتر بازیگران پابرهنه در کنار ریل قطار آمده اند، گویی قرار است خودکشی کنند و به دنبال یک دلیل قانع کننده برای این تصمیم می گردند دو نفره شان پدر دو نفره شان پسر می شوند یکی از پدر ها سخت گیر و منضبط پدر دیگر منفعل و بی خیال هر دو سبب اختلالات و مشکلات درون پسر ها می شوند هر پسر حسرت پدری دیگر را می خورد که ندارد چیزی که بارها در زندگیمان لمس می کنیم همه ی ما حسرتی داریم برای چیزهایی که از آن ما نیست و قدر داشته هایمان را نمی دانیم
پیرمردی کنار ریل با دست بسته تکان نمی خورد گویی این پیرمرد همان مرگ است که انتظار ما را می کشد به راستی افرادی که قصد خود کشی دارند گویا دست و پای مرگ را بسته اند و با خواست خودشان قصد رفتن به یک مهمانی را دارند که هنوز به آن مهمانی دعوت نشده اند بازیگران به درستی نشان می دهند شرایط می تواند جایگاه آدم ها را تغییر دهد و فردی که منفعل است با تغییر قسمتی از زندگیش می توانست یک فرد سختگیر و دیکتاتور معابی باشد دست آخر می بینیم پیرمرد دست ها و پاهای خودش را باز می کند و با طعنه به افرادی که قصد خودکشی داشتند
می گوید شما این کاره نیستید و به داخل اتاقک می رود آن ها نتوانستند خودشان را توجیه کنند و ترسیدند خودکشی کنند پیرمرد از داخل اتاقک کفش هایشان را به بیرون می اندازد این نشان می دهد بازیگران با وجود این که می خواستند افرادی را که به یک میهمانی ناخواسته (مرگ) می روند را درک کنند اما باز هم نتوانستند چون کفش های آن افراد را نپوشیده بودند چون مسیری که آن ها رفته بودند را طی نکرده بودند فقط می خواستند از انتها وارد یک ماجرایی شوند و شکست خوردند .
پا نوشت یک: بازیها شدیدا عالی وخوب بود بازی #پوریا_شکیبایی دیوانه کننده بود و من را یاد پدر بزرگوارش که از عشاقشم انداخت چقدر من کاراکتری که #امید_شوندی خلق کرده بود را دوست داشتم. بینظیر هستی
امیر مسعود و مسعود رحیمی این را خواندند
محمد لهاک (آقای سوبژه) این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید