«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ایده ای جالب ولی ناموفق در پرداخت به ایده…
متن غیر از پایان بندی خوب بود
یکی از دلایلی که نمیشد کامل ارتباط گرفت صدای خیلی پایین بازیگران بود جوری که بعضی دیالوگ ها کاملا غیر قابل فهم بودن(حتی برای ما که ردیف اول بودیم)
دکور ایده خوبی داشت ولی باعث میشد چهره بازیگران یه جاهایی گرفته بشه و باز ارتباط برقرار کردن رو مشکل میکرد
خسته نباشید میگم بهتون🌹
روایت نوجوان امروز است. باهوش، آگاه به حقوق خود؛ آن که مظلوم واقع نمی شود. آن که تغییر جایگاه می دهد؛ از متهم به قاضی. با این ویژگی ها به مصاف محیط آموزشی مریض و خانواده ی طوفان زده
می رود. در نهایت شیدا پیروز این گفت و گو است. لبخند به لب در رفت و آمد است. شاید برای همراه کردن پدر/مدیر با خود. شاید مردد است در رفتن یا ماندن و شاید از سر وابستگی است .....
عباس جمالی درجه یک است. نویسنده خوب و بازیگر بسیار خوب. مولفه های شخصیت، مدیریت و پدرانگی بیشتر در بازی نمود داشت تا متن. از صدف آب باز باید گفت. بازیگر با استعداد، همچون شیدا امیدوار به آینده. هر چه از کار می گذشت بیشتر دوست داشتنی می شد. بیشتر سرنوشت و راز گشایی کاراکتر ها اهمیت پیدا می کرد. در مجموع نمایشی بزرگ بود در سالنی کوچک.
بماند به یادگار:
اونا حق ندارن کیفا رو بگردن. تو هم باید امضا
می کردی که حق ندارن.
نمیدونم کارگردان نمایش خودشون جای ردیفهای ۱۲ بعد ( باکس چپ ) نشستن و نمایش رو ببینند یا خیر.
چون من که ردیف ۱ بودم به لطف طراحی صحنه بینظیر( یک کرکره بسته جلوی ما قرار داده بودند ) مقداری از نمایش رو درست نمیدیدم.
صداها هم بسیار آروم بود و باید سعی میکردم لبخونی هم بکنم که شاید متوجه بشم ولی چون یا کرکره بود یا پشت بازیگر به ما بود باز با مشکل مواجه میشد.
به نظر من ایده متن و ابتدای نمایش خوب بود ولی پرداخت و ادامه خیر.
در کل خیلی دوست نداشتم.