خلاصه داستان: بیماری کیانای دوساله، مسیر زندگی مادرش را تغییر داد. دردهای دختر، چشمهای سعیده قدس را به سوی کودکان و خانوادههای تهیدستی باز کرد که در بیمارستانها با سرطان دست و پنجه نرم میکردند. وقتی کیانا به دلیل تشخیص به موقع پزشکان مسیر بهبودی کامل خود را طی میکرد، سعیده قدس به فکر پیدا کردن راهی افتاد که از مرگومیر کودکان مبتلا به سرطان به علت دسترسی نداشتن به امکانات درمانی و مالی جلوگیری کند. او در پایان دهه شصت، بزرگترین مؤسسه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) را بنیان گذاشت و چند سال بعد در کنار گروهی از خیرین، مجهزترین بیمارستان اختصاصی درمان سرطان کودکان را در تهران تأسیس کرد.
__________________________________