در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ما کی هستیم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:11:21
امکان خرید پایان یافته
۱۶ مهر تا ۱۱ آبان ۱۴۰۰
۱۷:۳۰ و ۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۲۵ دقیقه
بها: ۵۰,۰۰۰ تومان
داستان پیرمرد افسرده ای که ساکن طبقه هفتم یک آپارتمان است. در چهلمین سالگرد همسرش قصد دارد نامه ای برای او بنویسد اما دستانش می لرزد به همین دلیل وارد طبقات ساختمان می شود که تا همسایه ها نامه اش را بنویسند اما...

خلاصه داستان هر قسمت:
یک مراسم کاملا آبرومندانه (قسمت اول)
خانواده سرشناس نبوی برای مراسم عزاداری پدر دور هم جمع شده اند و منتظر رسیدن مادر از سفر هستند.این مراسم قراراست آبرومندانه برگزار شود که...
زرد (قسمت دوم)
بهناز بازیگر معروف سینما برای جشن تولد پسرش دوستانش را دور هم جمع کرده است با حضور پسرخاله اش در این مهمانی از راز مهمی پرده برداشته می‌شود.
سازهای ناکوک (قسمت سوم)
گروهی از جوانان نوازنده مشغول جمع کردن وسایل شان برای سفر کاری مهم هستند اما همسفرهای خوبی انتخاب نکرده اند
کانتور (قسمت چهارم)
یک سالن زیبایی خصوصی زنانه یک روز کاری عادی را شروع می‌کند اما این روز کاری عادی تمام نمیشود
سندرم استکهلم (قسمت پنجم)
حسام نویسنده ی افسرده ای که بعد از چندسال به ایران بازگشته است اما از حضور اجباری دوستانش به همراه همسر سابقه اش احساس خوبی ندارد.
تابو (قسمت ششم)
پدر خانواده آلزایمر گرفته است و فرزندان برای بررسی به وضعیت پدر به خانه او می‌آیند و همگی منتظر برادر کوچک که بعد از سالها اعتیاد سروسامان گرفته هستند که....

دسته‌بندی
خانوادگی

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کار خیلی خوبی بود، همه اپیزود ها رو دیده بودم. بنظرم از همه بهتر قسمتی بود که جشن تولد بود و بازیگر وکیل که میرقصید بازی خیلی رئال و روان و به اندازه ای داشت مخصوصا با اون رقصش ?
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به موضوع جالبی پرداخته شده بود. اما فکر می کنم در زمینه پرداخت کار بیشتری باید انجام میشد.
خوب بود که از تمام صحنه استفاده شده بود و میزانسن به نظرم خوب بود. از طرفی میتونم بگم نقش پیرمرد باید شاید ده برابر بهتر از اینی میشد که دیدم. اشاره می کنم به صحبتی که آقای رضا کیانیان در مصاحبه ای در همین مورد صحبت کردن.
دیشب بعد از دو سال دوری این نمایش براساس نقد کاربران انتخاب کردم و باامید به اینکه همه پروتکلها رعایت میشه و تالار حافظ طبق تجربه گذشته از تهویه مطبوعی برخورداره رفتم ،که ای کاش نمیرفتم!
نمایش قرار بود ساعت ۷:۳۰ شروع بشه،تماشاگران ساعت ۸ همچنان تو سالن انتظار بودن،دربها که باز شد بعنوان اولین نفر میخواستم واردبشم تا شلوغ نشده که سرکار خانم شاکری جلوی راه گرفتن و گفتن اجازه بدید اول مهمانان و هنرمندان گرامی واردبشن،یعنی به این صورت بود که میرفتن از توحیاط مهمانان رو صدا میزدن،یکی یکی جمعشون میکردن میاوردن اما نمیذاشتن مردم وارد بشن.این از احترام و خیر مقدم اولیه!
به این بهانه که شب اختتامیه ست و مهمانان زیادی دعوت کردن،مردم مجبور کردن کاملا کنار هم بدون فاصله بشینن و سه چهار ردیف پایین روبروی استیج اختصاص دادن به مهمانانشون،به این ترتیب که مردم به زور بلند میکردن میفرستادن ردیفهای بالاتر یا جایگاه چپ و راست،خانومی اعتراض کردن که میخوان خودشون و همراهشون روی صندلی خودشون بشینن،کلی اصرارکه جابجا بشن و ایشون قبول نکردن،درنهایت مهمانان محترم قبول زحمت کردن رفتن به جایگاه دست چپ ردیف دوم نشستن و خانوم شاکری کلی عذرخواهی کردن که تماشاچی نامحترم!جابجا نشدن،انگار نه انگاراون صندلیها فروخته شده و حق مسلم اون خانوم بوده اعتراض و اصرارش،خلاصه که ایشون سالن تئاتر با هیات اشتباه گرفتن و تاجایی که تونستن مردم جابجاکردن وکیپ تاکیپ نشوندن و بازهم عذرخواهی کردن که یه امشب ببخشید دیگه،شب آخر هست،مهمان زیاد داریم!!فکر میکنم قبلا باکرونا هماهنگ کرده بودن که شب اختتامیه بااین سالن کاری نداشته باشه،خداروصدهزارمرتبه شکرهیچ کاری هم نداشتن که کسی ماسک زده یا نه،ما به آقای ردیف پایینترگفتیم ماسکتون لطفا بزنید،خیلی راحت گفتن من واکسن زدم ماسک نمیزنم،الحمدالله از این دست نخبه ها که حتی کاربرد واکسن نمیدونن و به خودشون و مردم رحم نمیکنن کم نبود تو سالن!!!
ازخانوم شاکری که بگذریم،مسئول تهویه سالن سنگ تموم گذاشتن،هر یک ربع یک بار زحمت میکشیدن به اندازه نسیم دو ... دیدن ادامه ›› دقیقه ای تهویه ای رو روشن میکردن،فکر میکنم هزینه قبوض مجموعه بالا اومده بود،مجبور به صرفه جویی حتی دراین شرایط کرونایی وبااون حجم ازآدمهای داخل سالن بودن!!!
عجیبترین نکته درموردتشویق مهمانان درپایان نمایش،حضورهمسرودختر مرحوم سلیمانی درسالن بود،یعنی ماایستادیم به افتخار خانواده و به یاد عزیزی دست زدیم که خودشون براثر کرونا فوت کرده بودن و خانواده شون کیپ تا کیپ در ردیف سوم کنار مابقی مهمانان نشسته بودن وظاهراهیچ اعتراضی هم نداشتن به شرایط موجود،بهرحال احتمالا شرایط مهمان بودنشون اینطور ایجاب میکرد!!
واما خود نمایش،من فکر میکنم تو این وقفه طولانی که تو برگزاری تئاترها بخاطر کرونا انجام پذیرفت،ذائقه عده ای از مردم تقلیل یا تغییر پیدا کرد،چون الان داریم امتیاز چهار برای نمایشی میبینم که همه فاکتورها درپایین ترین سطح خودش اجرا شد،حتی تئاتر دانشجویی هم نبود،یه نمایشنامه شبیه سریالهای تک قسمتی تلویزیونی که میخوان مثلا ملت بفکر فرو ببرن و به راه راست هدایت کنن و بگن هرکاری عوضی دارد و نتیجه کارخوب یابد هرکس بخودش برمیگردد و.. بود باشوخی های بسیار سطحی و نازل که فقط مبتذل نبود و مثلا میخواست جو سنگین!! نمایش عوض کنه،ما چندبار خواستیم همون اوایل و اواسط نمایش هم بدلیل شرایط محیطی که به زور برما حاکم کرده بودن هم سطح نازل نمایش،از سالن خارج بشیم،فقط به این دلیل که باید از وسط صحنه رد میشدیم منصرف شدیم،اونهم نه بخاطر عوامل اجرایی،چون ما ذره ای احترام ندیدیم که بخوایم احترام متقابل بذاریم،فقط و فقط به احترام سالن تئاتر و صحنه نمایش که فوق العاده برای ما مهم و قابل احترام هست.
ودرپایان کار که فقط باید بودید و میدید که کل صحنه نمایش عوامل اجرایی که برحسب اتفاق!! هیچکدوم ماسک نداشتن به همراه خیل جمعیت غالبا بدون ماسک دروسط صحنه درهم تنیده میشدن و بوسه ها و آغوشهابودکه ردوبدل میشد وما به زحمت تونستیم یک راه باریکی پیدا کنیم و ازسالن بزنیم بیرون.
من ازدیشب خودم تو اطاقم حبس کردم،ازهمون داخل سالن گلو درد گرفتم و تب کردم و حتی امروز سرکار نرفتم از ترس.همراه منم به همین ترتیب نزدیک خانواده ش نشده از دیشب.خانواده هردوی ما سنشون بالاست،قطعا تو خیلی از خانواده ها افرادی هستن که به هردلیلی در زمره گروههای حساس قرار دارند،من حالا یاواقعا مبتلا به بیماری شدم یا انقدر استرس گرفتم و عصبی شدم و نگران که تبم قطع نمیشه وگلو درد پابرجاست.
عوامل اجرایی و علی الخصوص سرکار خانم شاکری بخاطر یه نمایش و چهارتا مهمان اینطور خودتون مدیون مردم نکنید،هرکسی دیشب تو اون سالن مبتلا شده باشه و خانواده ش درگیر کنه دینش به گردن شما و مدیریت تالار هست،چون نه شما رعایت کردید نه ایشان نظارتی داشتند و حتی تهویه سالن رو هم فعال مستمر نکردن،گرچه بعید میدونم اصلا براتون اهمیتی داشته باشه این موارد و صرفا در فکر حفط و ارتقای شغلی خودتون به هر طریقی هستید.هدف وسیله رو توجیه میکنه!
بهرحال من فعلا دیگه هیچ نمایشی نمیرم،بااینکه خیلی دوست داشتم نمایش سرکار خانم آدینه عزیز برم اما خانم شاکری من بعد تو هرنمایشی اسم شما رو تحت هر سمتی ببینم بدون هیچ درنگی از خرید بلیت منصرف میشم،چون شما به آدمها به چشم انسان نگاه نمیکنید به چشم پله نگاه میکنید،دیشب ذره ای احترام در وجود و رفتار شما نسبت به تماشاچیان عادی وجود نداشت،صرفا مهمانانتون مهم بودن،اگر مردم عادی نمیومدن و بلیتهاتون نمیخریدن اصلا روتون میشد مهمانانتون دعوت کنید یا اصلا قبول میکردن بیان نمایشی که تماشاگر نداره؟؟!!
خیلی باحاله...
ایشون سه صفحه اعتراض نوشته،اون وقت در جواب میگن ما قدردان شما هستیم!!!...الان چه جوری دقیقا میخوایید قدردانی کنید از ایشون؟؟؟

در ضمن خانم نویسنده "سپاسگذار" درست نیست !!! سپاسگزار درسته!!!



سدره جان من کلاهمم بیفته سالن حافظ نمیرم اون طرف..بس که بی درو پیکر و مزخرفه...
۱۳ آبان ۱۴۰۰
Sedreh عزیز، لطفا با تلفن ۱۹۰ تماس بگیر و شرح کامل ماجرا رو بگو
چندتا از دوستام تو قسمت بهداشت و درمان فعالیت میکنن و به تک تک شون زنگ زدم و خواهش کردم که پیگیری کنن
وقاحت دیگه رنگ باخته...
علنا بدهکار هم شدیم...
۱۳ آبان ۱۴۰۰
متاسفانه من ازین سالن اصلا تجربه خوشایندی نداشتم... هر بار تاخیرهای طولانی و اولویت دادن بیمورد به مهمانها، اما این شرایطی که شما توصیف کردید به هیچ وجه قابل توجیه نیست....چطور به خودشون اجازه میدند تا این اندازه نسبت به سلامت افراد بی مسئولیت باشند؟
۱۳ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید