در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم مرگ یزدگرد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:41:04
امکان خرید پایان یافته
بها: ۱۰,۰۰۰ تومان

خلاصه داستان: نمایشنامه، برگرفته از داستان مرگ یزدگرد سوم است که به مرو می‌گریزد و به طور ناشناس در آسیابی پناه می‌گیرد. از زبان آسیابان، زن آسیابان و دخترشان بیان می‌شود و همه روایت‌ها با هم تفاوت دارد.

اخبار

›› فیلم «مرگ یزدگرد» در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت

›› فیلم «مرگ یزدگرد» در خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

ویدیوها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، ضلع جنوبی باغ هنر، خانه هنرمندان، تالار استاد ناصری
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
پیش از خشم مهمان سینما تک(پویا) بر آن بودم بیضایی، پیامبر اسلام و سردار همراه یزدگرد را دریک چیستی همسان بخوانم .نخست آنکه داستان درست مرگ یزدگرد از نگاه من که در هیچ تاریخی نیامده این است که سردار نگهبان او در سفر مرو آنگاه که برای پاسداشتن جان شاه او را به آسیابی برد تا پنهان باشد در تاریکی شب سروش فروهر خود را شنید که به او می گفت : یزدگرد را بکش تا ایران را برهانی! و او کشت و کریخت و خون یزدگرد به گردن آسیابان افتاد.
پیامبر اسلام در پاسخ به فرستادگان خسرو پرویز پس از 40 روز فرمود پادشاهی که می خواهید پاسخ مرا برای او ببرید به دست پسرش کشته شد.
و بیضایی از زبان زن آسیابان گفت: رای دارندگان پرچم سیاه چه خواهد بود؟ حال آنکه ما در قرن 14 هجری نیک می دانیم چه بود. پس او از ما پرسیده که رای ما چیست ؟
پس محمد(ص) ، بیضایی و سردار نگهبان یزدگرد خود را در قرنها پس از خویش دیدند و با کنشی در زمان خویش ایران را دگرگون خواستند. اینگونه نیست؟
درود بر پرنده باز. اینکه نظرات بینندگان آماتوری چون من خواننده دارد بسی شادی آفرین است. آرمان من از پیش اور نمودن سه گانه محمد(ص)، سردار ساسانی و بهرام بیضایی طرح یک پرسش بود . و آن اینکه آیا نویسنده و کارگردان مرگ یزدگرد همچون آن دو دیگر به دنبال اثر اجتماعی است و در گام نخست کنش بیننده و انگیختن او به کنشی در برابر کنش هنری خود را چشم به راه نشسته است و یا آرمانش تنها آفرینش یک ساخته هنری است؟ می خواهم منش هنری بیضایی را با رویکرد به جایگاه بیننده بشناسم.
افزون بر این آیا خشم آوردن بر یک اندیشه دگرگون و نا همساز با خویش منش اندیمشندان است؟
هرچند بی گمان من نیز از اینکه یک تن را با نگاه به بخشی از کنش و آفریده های هنری او داوری کنیم سخت ناهمسازم.
۲۸ تیر ۱۳۹۵
تماشای ((همسایه آقا)) را به مادرم و پدرم در روز تولد مادرم هدیه کردم. خوششان آمد. خوشحالم. کاش عروسی دعوت نشده بودم تا با خیال راحت ماتریوشکا را می دیدم. استادرشیدی هم که رفتند. خدایش ببخشاید. کندو و آن پالتو در سرمای تهران...
۰۶ شهریور ۱۳۹۵
...چه کنایت هولناکی است این طلوع بعد از غروب !
ببخشید در آلکاتراز نمایشی هست که نبینمش و از ته دل افسوس بخورم؟
۲۴ مهر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آخرین دیالوگ (سوسن تسلیمی):

آری اینک داوران اصلی از راه می رسند،شما را که درفش سپید بود،این بود داوری!
تا رای درفش سیاه آنان چه باشد؟!
بپرسش ویرانه چرا می سازند؟آتش چرا میزنند؟سیاه چرا می پوشند و این خدایی که می گویند چرا چنین خشمگن است؟
۲۲ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موبد: گویی پایان هزاره ی اهورایی است.باید به سراسر ایران زمین پندنامه بفرستیم.

زن آسیابان: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای.ما مردمان از پند سیر آمده ایم و بر نان گرسنه ایم.
به به
۲۱ تیر ۱۳۹۵
درود هاا..حرف نداره
سرکرده:ما همه شکار مرگ بودیم و خود نمی دانستیم.داوری پایان نیافته است.بنگرید که داوران اصلی از راه میرسند.آنها یک دریا سپاهند نه درود میگویند و نه بدرود . نه میپرسند و نه گوششان به پاسخ است.آنها با زبان شمشیر سخن میگویند..
زن آسیابان می گوید: آری ، اینک داوران اصلی از راه می رسند٬ شما را که درفش سپید بود این بود داوری ٬تا رای درفش سیاه آنان چه باشد..
۲۱ تیر ۱۳۹۵
درود بر تو گل

آسیابان: گناه با ما زاییده شده و آن جفت همزاد من که به جانم از همه نزدیکتر است نامش بی نوایی است.
۲۱ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید