در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم مرگ یزدگرد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:32:09
مؤبد، سرکرده و سردار سپاه یزدگرد سوم در آسیابی نزدیک مرو گرد می‌آیند تا آسیابان، همسر و دختر او را به اتهام قتل پادشاه محاکمه کنند. روایت‌های آسیابان و همسر و دخترش با هم تعارض دارد: یکی می‌گوید پادشاه را به جرم تجاوز به همسرش کشته، دیگری می‌گوید جسدی که با جامه‌ی پادشاه بر میانه‌ی آسیاب افتاده آسیابان است که به دست پادشاه کشته شده تا همه تصور کنند که پادشاه مرده است. بیرون از آسیاب سپاه شاه مقتول با اعراب مسلمان درجنگ و گریزند
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
زن: اگر روانِ پادشاه این‌جاست پس بگذار تا نفرین مرا بشنود. بسوزی ای روان ـــ
[آسیابان دهانِ او را می‌گیرد.]
موبد: دور باد افسونِ افسونی، دور باد دشنامِ دشخوی، دور باد پلیدیِ پلیدان، راندمش به شش‌گوشه‌ی زمین، هزار دستِ او را به این نیایش بستم!
زن: [خود را آزاد می‌کند] گوش‌های خود را بگیرید تا نشنوید، زیرا من به دنبالِ بدترین ناسزاها می‌گردم!
سردار: بس کن ای زن! من دیگر برنمی‌تابم که به روانِ پادشاه ناسزا گفته شود.
سرکرده: می‌شنوی زن؟ این سروران خوش ندارند که ناسزا بشنوند.
سردار: و نیز دشنام!
زن: آیا دشنام و ناسزا هم سرمایه‌ی بزرگان است که هر گاه که بخواهند خرج می‌کنند؟ نه، این سنگ و کلوخی است بر زمین‌ ریخته که من نیز می‌توانم چند تایی از آن را به سوی شما پرتاب کنم.

(#بهرام_بیضایی. مرگِ یزدگرد [نمایش‌نامه]. تهران: روشنگران و مطالعاتِ زنان. ۱۳۹۳. چاپِ ۱۱. صفحه‌ی ٢٠-٢١.)
آسیابان: هر چه ما داریم از پادشاه است.
زن: چه می گویی مرد، ما که چیزی نداریم.
آسیابان: آن نیز از پادشاه است.
۰۳ مهر ۱۴۰۱
دنیا پُر از ابلهانی ست،
که به تعصب ها و عقاید های خود
ایمان دارند و به آن وفادارند.
وفاداری نسبت به تعصب ها، و عقاید ها،
بی وفایی نسبت به حقیقت است.
بی وفایی نسبت به حقیقت، ظلمِ به خود است.

اشو
۰۳ مهر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فوق العاده قشنگ بود مخصوصا آن دیالوگ که سوسن تسلیمی میگه :موعظه را کم کن موبد ،اندکی بر آن نان 🍞 بیفزا،مردمان گرسنه اند. واقعا بهرام و سوسن نابغه سینما تیاتر ایران بودند