متن و موضوعش که خوب، عروسکاشم که خوب ، موسیقیشم که خوب، در مجموع خیلی خوشحالم که امشب به تنبلی غلبه کردم و رفتم نمایش رو دیدم. موقع خروج از سالن هم نقل عروسی مبارک رو خوردیم، و این بهترین عروسی بود که تو زندگیم رفته بود. ممنون از گروه خیلی بهم خوش گذشت امشب
یک کار دلچسب و استادانه عروسکی از "هما جدیکار". ایشان درباره این کار فروتنانه گفتهاند: "من کارگردان نیستم، مدرسام. برای زنده ماندن این گونه نمایش، آن را به صحنه بردهام." کاش ایشان هنر خود را از تماشاگران دریغ نکنند و با فاصله کمتر کار دیگری بسازند.
داستان تازه و نو است گرچه همه پردهها در یک تراز نیست اما گیراست. عروسکگردانی و صداسازیها و موسیقی کار بسیار خوب است و نشان از چیرهدست بودن کارگردان دارد. سبک کار کمدی است و نمایش پر از شوخیهای ریز و درشت، اما ویژگی آن در اندازه بودن شوخیها و در جای درست به کار بردن آنهاست (برای نمونه نویسنده گزاره "داره میریزه" را تنها یک بار و بجا به کار میبرد).
سپاس فراوان از گروه و آرزوی پیروزی هر چه افزونتر در کارهای آینده
کار خوب و دلنشینی بود . حسن بزرگش خوب از آب در امدن لحن ها با توجه به تعدد شخصیت ها بود. میزانسن ها خوب و فکر شده بود. نحوه تغییر صحنه ها و اتصال انها خلاقانه بود و از دکور ساده نهایت استفاده شده بود. ایراد کار خط اتصال داستان و پیوستگی و یک دست بودن آن بود. در جاهایی از داستان یهو شخصیت و داستانی بدون پیش زمینه قبلی اتفاق می افتاد و اینکه به نظرم اگر تعداد کمتری از موضوعات و مشکلات روز جامعه در نمایش گونجونده میشه پیوستگی داستان بهتر حفظ میشد.
پ.ن یک : کاش نمایش های عروسکی جدی تر گرفته بشه . چه از سوی تماشاچی ها چه عوامل تئاتری
پ.ن دو : در پدیده ای نادر دو تن از تماشاچی های محترم در حال خوردن خیار در حین اجرا بودن! ( بو و صدای مشمئز کننده )