نمایش›من باب مرگ

به عنوان یه طراح دارم میگم! انقد هستن متاسفانه کار خوب با قیمت پایین میزنن. اتفاقا جلد کتابه که جذب میکنه خواننده.

دوست خوبم . قیمتِ پایین ، باز هم یک رقمیه که برای کسی که در تنگناست ؛ هرچقدر هم که باشه زیاده .
یکبار دوستی در نمایشگاهش ، خودش داشت از مهمانان پذیرایی میکرد . بهش گفتم رفیق! زشت نیست ؟ خب میگفتی یکی بیاد مگه ساعتی چند میگیره یه کارگر ؟ گفت اگر 50 تومن داشتم یه کارِ دیگه رو هم قاب میگرفتم و میاوردم گالری ، نداشتم . و این نداشتم گفتنش هزار هزار حرف داشت .
کسی که کارِ هنری میکنه شاید این رو بارها تجربه کرده باشه . روزهایی هست ، لحظاتی هست که حتا از غذای روزانه ت هم میزنی برای هدفت . هدفِ این گروه روی صحنه بردنِ نمایششون بوده ، با تمامِ سختیها و تنگناها و نداریها و هزینه ها . اصل براشون اینه که بتونن در این عشق دووم بیارن . آمین که بعدها ، هم طراحِ محترم این گروه کارهای درخشان تری اجرا کنن و هم این گروه بتونه طراحی پوسترش رو به راب جانوف و دیوید کارسون و ... بسپره . اما تا اون موقع میشه با مدارا و همدلی با هم سخن گفت .
اما در موردِ اینکه فرمودید جلد کتاب خواننده رو جذب میکنه ، " بستگی " ... دیدن ادامه ›› به خواننده و سطحش داره . برای کتابهای کودکان بله ، قطعن همینطوره که میفرمایید .



پ.ن : اونچه عرض شد هرگز از تلاش و ارزشِ طراحِ محترمِ این گروه کم نمیکنه . اجرا رو باید دید و بعد در مورد پوستر و تناسب و مناسبتش با اثر صحبت کرد و قضاوت داشت . به قولِ حسین پناهیِ نازنین : گاه حجمِ یک کلاغ ، کنتراستِ یک تابلو را حفظ میکند .
لذا قضاوت در موردِ بد یا خوب بودنِ پوستر هرگز در صلاحیتِ بنده که نمایش رو ندیدم ، نیست .

البته اگر مشکل مضیقه مالی بود میتونستن صرفا پوستر ساده با اسم نمایش رو کار کنن. بهتر از این بود که کار ضعیفی بزنن که مخاطب گارد بگیره.
اینجا هم مکانی برای انتقادات سازنده ست. امیدوارم دلگیر نشن و به تجربباتشون اضافه کنن.
رو حرف شما هم که حرف نمیشه زد بامداد خان. ⚘

هر چی شما دستور بدید همونه ، بی توجیه و توضیحِ اضافه :)
و مطلقن با این فرمایشتون که : اینجا مکانی برای انتقاداتِ سازنده است . موافقم . کاملن معتقدم هیچ چیزی به اندازه ی نقد و انتقاد نمیتونه آدمو به سمتِ درست هدایت کنه . تعریف شنیدن همیشه در خودش یک ترمز و توقفِ مخفی داره ، یه جور بسندگی ، کافی بودن ، تا همینجاشم عالی و پرفکتمِ قلابی توش پنهونه که باعث میشه آدم از اون تلاشِ جنون وارِ قبلی ، کمی کنار بکشه . یه آسودگی و خیال_راحتیِ خطرناک توشه .
اصلن خودم بابتِ همین مدام به تیوال سر میزنم . درسته که کارم تئاتر نیست اما خوندنِ نقدها و نظرِ دوستان ، حقیقتن توی کارهام کمکم کرده و بارها شده انتقادی که به نمایش و فیلمی داشتن رو من برای خودم و در کارم استفاده ... دیدن ادامه ›› کردم .
اما خب نه تنها نقد ، حتا کامنت گذاشتن و نظر دادن و انتقاد کردن هم یه سری ملاحظات داره که حفظ احترام و شانِ طرفین نخستین قدمشه .
حقیقتش اینه که من در این پست که دوستمون پ جیم نوشتن با اون قهقهه ی انتهاییش ، بعنوانِ یک رهگذر هم حس بدی بهم دست داد ، حالا وای به دل و حالِ اون عزیزانی که عوامل این نمایش هستن . انصافن تمسخر کردنِ کار و توانایی و علایقِ دیگری در هیچ شرایطی و با هیچ دلیلی ، منصفانه و قشنگ نیست . کاش این دوستِ بزرگوارمون میگفتن این پوستر به این دلیل و اون دلیل مناسب و متناسب با نمایشی که دیدن نیست . یا از نظرِ فنی فلان ایرادات رو داره و ... اینجوری انصافن کلِ داستان متفاوت میشد :)
حالا جدای اینکه من به شخصه این طراحی رو دوست داشتم . و معتقدم طراحِ محترم تواناییش خیلی خوبه . اما خودش رو مجبور به ارائه ی مصداقیِ معنا کرده که این برای یه طراح در این دوران سَمه .
حالا خوب شد نخواستم توجیه و توضیحِ اضافه بدم :)) وگرنه چقدر حرف میزدم :d
شرمنده که طولانی شد . در یک کلام : باهاتون موافقم . تمام :)