در این مجموعه گفتگوها که در ۱۰ نشست دو ساعته ارائه خواهد شد، ضمن تبیین و پذیرش واقعیتها و بدون رویابافی و رویافروشی، میکوشم دریچهای بگشایم به سوی پنجرهای که در چشماندازش میتوان کماکان نوای پرندهها را شنید و از صدای خندههای کودکان لبریز شد میتوان از عیار نادلپذیری زندگی برای یک درخت، یک حیوان یا یک شهروند هم که شده، اندکی کاست. میتوان موثرتر بود و تابآورانهتر به ژینایی شهر، وطن و زمین کمک کرد، حتی اگر در حد پرهیز از آسانسور برای صعود به عمارتی دو طبقه باشد.
تهران در معرض جنب و جوش ۱۶ گسل فعال زمینشناسی، جریانی خزنده و به شدت پیشبرنده در حوزه فرونشست، آلودگی دمادم فزاینده هوا، ناهنجاریهای عذابدهنده شنیداری، ترافیک فلجکننده، جزیره گرمایی و افزایش نزاعهای خیابانی است. تهران همچنان از بزرگترین دریاچه متعفن ایران در کهریزک و پهناورترین لندفیل کشور رنج میبرد. نمیتوان خود را تسلیم این سرنوشت کرد و در انتظار ساعت ۲۴ نشست. هدف محمد درویش در این دوره، به اشتراک نهادن نزدیک به چهار دهه تجربههای زیسته خویش برای کوتاه نیامدن و جنگیدن است. برای کشف کیفیتی که زندگی را حتی در شرایط تایتانیکوار هم دلپذیرتر میکند. آخه دنیا یک راز شیرین در کنار همه تلخیهایش دارد و آن اینکه برای کسی که شجاعت تعقیب رویاهایش را دارد، بخشنده است.
آخرین یافتههایی که مرکز مطالعات شهرداری تهران در بهار ۱۴۰۳ منتشر کرده، به شدت تکاندهنده، عمیقاً غم افزا و شدیداً کاهنده امید و تابآوری است! بر پایه دادههای منتشر شده، تهرانیها ساکن ابرشهر افسرده ایران و یکی از افسردهترین پایتختهای جهان هستند، چرا که از بین جمعیت این کلانشهر، فقط سهدهم درصد احساس شادابی و زندهدلی دارند! چرا؟