هی یه نمایش بد میبینی و با خودت میگی دیگه از این بدتر نمیشه، دو روز بعدش دوباره شگفتزده میشی از اینکه بدتر از اونم هست...
واقعاً ایوب آقاخانی متوجه نمیشه چه افتضاحی رو به صحنه برده؟! بعید میدونم... امیدوارم اینجوری نباشه ولی حس میکنم هم ما رو، هم این بندگان خدای روی صحنه رو گذاشته سر کار...
شب اول ی شب عااااالی برای این نمایش بود.
چهارده تا جوون دارن روی صحنه سخت تلاش میکنن که خودشونو ثابت کنن.
همه خوب,همه عالی,تمامشون دوست داشتنی.
مرسی از امیرعلی ی که وسط غصه ی داستان میخندید و میخندوند مخصوصا با اون سبک شیکموش .
مرسی از هلن که بنظرم خاص بود و بی نقص و نوشتشو همونجور که باید اجرا میکنه.
مرسی از شایان که صحنه رو مجری بود .
مرسی از شقایق .مرسی از سالار .
، مرسی سهیل.مرسی دنیا
مرسی از محمد .ممنون از علیرضا و میلاد ، مرسی از دنا.
مرسی باربد.ممنون آنیتا، مرسی ازاحمد،
ممنون ازمریم .
و خیلی ممنون از ایوب آقاخانی که بچه هارو حمایت کرد .
همینجوری قوی پیش برید که راه حرفه ای شدن عرق کردن تو همین صحنه هاست.
?