در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش این آقای شادی ممت نیست
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:05:38
امکان خرید پایان یافته
۲۹ فروردین تا ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۶۰,۰۰۰ تومان
اغلب شما مشکلات مشترکی دارید ما محتاجیم ما عاشقیم -احساس تنهایی می کنیم یک جفت گوش شنوا می‌خواهیم که مشکلاتمون رو بهش بگیم چه کسی بهتر از آقای شادی

مکان

میدان فلسطین، خیابان طالقانی، بین خیابان سرپرست و فریمان، پلاک ۵۴۴
تلفن:  ۰۲۱۶۶۹۶۸۴۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش خیلی خوبی بود..

من واقعا لذت بردم..

درگیری ذهنی زیادی با نمایش پیداکردم ، انگار بخشی از زندگی خودم داشت بازی میشد..

........تررررررررس.........

این نمایش باعث شد با یکی از ترس های خودم کنار بیام...

آقای محبی عزیز ، بسیار بازی تاثیرگذاری داشتن..

پرانرژی و پر قدرت ادامه بدید ?

نمایش خوبی بود، آقای محبی در نقش تام واقعا زحمت کشیدن، اوایل نمایش خیلی کند پیش می‌رفت ،ولی کم کم بهتر شد ، دلم واقعا برای اجراهایی که ۱۵-۲۰ سال پیش می‌دیدم تنگ شده، اما این نمایش هم به نسبت نمایش های اخیر بهتر بود. خسته نباشید وخدا قوت .
من با پدرم و همسرم به دیدن نمایش رفتیم، به خاطر اینکه پدرم سنشون بالا بود ،گفتن ردیف اول بشینید که این کارشون خیلی به دلم نشست ممنونم واقعا
سپاس بسیار??
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«این آقایِ شادیِ مَمِت نیس»... نمایش خوبی بود. دوسش داشتم.
فکر می‌کردم بدون تمدید به دیدنش نمی‌رسم؛ اما چه‌خوب که رسیدم.

من اونی که «آقای ... دیدن ادامه ›› شادی» ممت بود رو نخوندم، پس نمی‌تونم هیچ مقایسه‌ای انجام بدم. اما می‌تونم بگم که این نمایشنامه پیام داشت، اتفاقاً پیامش هم خیلی لقمه‌ی جویده شده‌ای بود.
تقابل بین ترس درونی انسان و آرزوهاش، گذشتن و رسیدن، خودخواهی و فداکاری، حتی بودن یا نبودن خیلی واضح به تصویر کشیده شده بود.
از یه لحاظ‌هایی خوبه؛ اما من شخصاً دوست داشتم داستان کمی پیچیدگی بیشتری داشته باشه و من کشفش نکنم و حرص بخورم، یا کشفش کنم و لذت ببرم!
مثلاً استفاده از شخصیت آقای ترس جالب بود؛ اما قبل معرفیِ علنی هم مشخص بود قراره نماد ترس یا ضمیر ناخودآگاه یا چنین چیزی باشن.
دیالوگ‌های ایشون هم در بعضی از قسمت‌ها خیلی شعاری می‌شد از نظر من؛ اگرچه شاید گاهی باید دوباره و دوباره شنید و شنید و شنید...

بازوی اصلی و جذاب نمایش، بازی عالی «تام» بود. ملموس، مسلط، سلطان صحنه!
شخصیت آقای پلیس بامزه بود و بازیگر تونسته بودن نقشو به‌خوبی دربیارن. تیکه‌هاشون گاهی منو به خنده وامی‌داشت، گاهی هم سری تکون می‌دادم و بس! به‌نظرم بسته به طبع هرکسی قسمتی وجود داشت که خنده رو‌ به لب‌ها بیاره.
حضور مادر کوتاه اما طبیعی و آشنا بود.
دلیل حضور دو خانم جوان رو متوجه نشدم، پیام اخلاقی داشت حتماً.

طراحی صحنه مختصر و مفید بود؛ اما استفاده‌ای نشد ازش. درهرحال بودش بهتر از نبودش بود.
نورپردازی خوب بود، مخصوصاً صحنه‌ی آخر و حس لازم رو به‌خوبی انتقال داد.

پ.ن: در جایی دیگه در مورد عکاسی روز ۴شنبه، چهاردهم اردیبهشت نوشتم.
امیدوارم هیچ‌وقت هیچ موضوع حاشیه‌ای مانع تمرکز و توجه مخاطب به یک نمایش نشه و لذت/عدم لذت کامل از تماشا منوط به این مسائل نباشه.