در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش آدمکش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:25:08
۱۵ فروردین تا ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
۱۹:۰۰
بها: ۷,۰۰۰ تومان

یادداشت کارگردان :

به نام اویی که من را در وجود من ودیعه گذاشت و من را عاشق کرد ، عاشق تیاتر کرد ، عاشق آنهایی که چون پرده می افتد و تاریکی به صحنه چنگ می زند ، برمی خیزند و کف می زنند و آنگاه تازه باور می کنم که هستم ، وجود دارم ، می بخشم و می بخشند به من هر آنچه را نامش زندگی است .
بهمن ماه 1361 در شهری دیده به جهان گشودم که تا چشم کار می کرد درخت و جنگل و باران بود و مه ... رامسر شهر کودکی های من بود و هست و هنوزم گاهی که احساس می کنم دلم برای کودکی ام تنگ می شود و سفر می کنم به دیار پدری و مادری ام ... دیاری که کودکی تا نونهالی ام همراه شب بوها و شب پرسه های و باران و شمشاد و پرتغال و شالی و شعر گذشت .
پدربزرگ آن روزها که من کودک تربودم قهوه خانه ای داشت ، چای و لوبیا و عدسی و آش ...بوی زندگی و آمدن های گاه و بیگاه کشاورزان و دوستان و گاهی غریبه ها و مهمان ها و مسافران ... من لا به لای همین ها پا گرفتم و انگار تکه ای از وجودم را جا گذاشتم و به خاک تهران وارد شدم ...
از آنگاه که فهمیدم تیاتر تنها مرحم زخم های گاه و بیگاه وجودم شده است آرزو داشتم نمایشی کار کنم که بوی باران و شمال و آدم های ساده و زحمتکش شمال را داشته باشد ...
عباس عبدالله زاده که گفت دارم از شمال و یک قهوه خانه بین راهی می نویسم ، سراسر وجودم شد ذوق و میل و اشتیاق ... نوشت و خواندم همانی بود که می خواستم ...
جمع کردن گروهی از بازیگران در تهران که فضای بوی شمال کشور را درک کرده باشند سخت بود اما پیدا شدند آنها که می باید پیدا می شدند ... کارکردیم ، عرق ریختیم و عشق ورزیدیم و شد نمایش " آدمکش " و دروجودم به آرامشی رسیدم .
رویای همیشه ام تحقق یافت ... بوی چای و نم باران و حرم نگاه قهوه چی ... مسافران و مسافران و مسافران ...
آدمکش تمام تلاش گروهی است به نام " تلنگر" که سالهاست عاشقانه تیاتر کار می کنند و در ابتدا به امید خدا آمدند و تا انتها به امید خدا می دانند .
دوستانی که تلنگر را بنیان نهادند من بودم ، سید علی موسویان ، علیرضا مهران ، علی برجی و کسانی که نامشان همت و خاطره شان ...کسانی که یا دراین کار با ما هستند یا دلشان با ماست .
از پانزده فروردین در تالار قشقایی " آدمکش " به صحنه می رود... نور روشن می شود ... بازیگران سخن می گویند ... موسیقی ... اتفاق ... یک فنجان چای ... مردم می خندند ... به فکر فرو می روند .. شاید قطره اشکی بریزند ... پرده می افتد ... تاریکی ... تمام می شود و آغاز می شود
روی صندلی خالی می نشینم و ذهنم پر می شود از هیاهوی دیگران ... دیگرانی که می دیدند ... خوششان آمد... خوششان نیامد ...تشویقمان کردند ... نقدمان کردند و در پایان هم کف زدند ...
واین آغاز راه ماست ... آغاز ...

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تالار قشقائی داره به کجا میره؟
امروز به تماشای این نمایش نشستم و از این که این سالن اینقدر اجراهای ضعیفی رو به خودش میبینه دلم گرفت. واقعن کدوم متر و معیاری مبنای انتخاب است؟
اجرائی به شدت کلیشه ای رو دیدم با فضائی قابل پیش بینی و نکته بدتر این که تمام تلاشم عبث بود در یافتن نقطه قوتی.
حیف از هنرمندانی که بادستان خالی و دریائی از استعداد و توانی ناب در پی سالنی برای اجرا هستند و در مقابل در قشقائی دوست داشتنی چنین اجرائی به روی صحنه می رود
حیف...حیف


ممنون کیوان جان
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
واقعآ
بعد از اون نمایش ... باروی بلند بابل گفتیم یک اجرای خوب تو قشقایی میبینیم که باز متآسفانه بدتر از گذشته.

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
با احترام و تشکر از نظرت احسان جان

به نظر بنده صرف این که چون بهزاد فراهانی از کار تقدیر و تعریف کرده نمی تونه دلیل کافی باشه که همه کار رو تائید کنند
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه اون طور که فکر مبکنیم اتفاق نمی افته
یه نمایش ساده و طنز با نتیجه گیری جالب
ارزش تماشا کردن رو داره
کار قابل قبول و خوبی بود.بازی همه ی بازیگرها خوب بود مخصوصا سروش طاهری در نقش منوچ, دکور خیلی با فضایی که داستان در آن اتفاق میافتاد هماهنگ بود.موسیقی خوب بود,ولی در برخی از قسمتها صحنه از ریتم می افتادو کسل کننده میشد. در کل از دیدن این کار راضیم و خسته نباشید گرمی به همه ی اعضای این نمایش میگم.