در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش نان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:25:44
امکان خرید پایان یافته
۲۶ خرداد تا ۲۵ تیر ۱۳۹۸
۱۹:۰۰  |  ۴۵ دقیقه
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری تیوال از نمایش نان / عکاس: سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› اجرای نمایش «نان» در تالار حافظ

›› اجرای نمایش «نان» در تالار حافظ

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای سلیقه ای و متفاوتی بود اما باب میل و سلیقه بنده نبود
| امتیاز ۱ از ۵ |
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از بین کارهایی که اخیرا دیدم این کار رو خیلی دوست داشتم، یک اجرای عالی و دغدغه مند و پر معنا...
تو این روزهای گرانی که دغدغه همه نان به مفهوم کلی آن است وجود اجراهایی از این دست به شدت حس میشه.
اینکه از نان به عنوان نمادی استفاده کرده بود که بیانگر مفاهیم زیادی چون قدرت و مقام است و با نان خانه، ماشین و حتی ابزار و آلات جنگی درست کرده بود کاملا هوشمندانه و در عین حال در خدمت رساندن مفهوم بود.

با اینکه هیچ دیالوگی رد و بدل نمیشد اما حرکات بازیگران که البته گاها ناهماهنگی هایی داشتند، مخاطب رو جذب میکرد.

زحمت زیادی برای آکسسوار کشیده بودند و من افسوس میخوردم از استقبال کم مخاطبین.
در کل اجرای متفاوتی با سایر اجراها بود و من که تا الان از نصیر ملکی جو کاری رو ندیده بودم تصمیم گرفتم حتما کارهای بعدیشون رو دنبال کنم.
امیر مسعود و پروروسوف این را خواندند
مهیا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام خدمت دوستان و دشمنان و دوستداران و مخالفان این نمایش
// نان و نابرابری //
خب حال داد...
این یکماه کارهای متفاوت دیدیم وحال کردیم..
قیمت ... دیدن ادامه ›› اثر: 40 تومان زیاد است ودلیل استقبال نه چندان شایسته همین قیمت بالاش هست..
ولی خب من 50% تخفیف داشتم و20 تومان خیلی خوب بود... من یکشنبه دیدم کار را.
یک 12 سالی بود تالار حافظ نیامده بودم که تجربه خوبی بود...
از موقعی که خرید اینترنتی شده و سالن های خصوصی اومده خب همه جور قشری تئاتر می آید
بعد از سالها بود که دیدم یا آشنایان عوامل بودند یا بازیگر بودند یا دانشجو... خیلی تخصصی بود یکشنبه
بطور شانسی هم فهمیدم یکی از بازیگران تصادف کرده و بای نمی کنه با این پیش فرض نقد نمایش داریم
خب من اولین بار که کاری از نصیر ملکی جو می بینم ولی خب کارشو دوست داشتم.. و دفعات بعد هم کاراش خواهم دید.
غیر از چند دقیقه اول که شاید هم نبود بازیگرش بود به ورطه تکرار می افته کلاً کار یکدست و خوبه
می تونست وارد مقوله های دیگر بشه.. از قسمت رویاهاش مهمتر هم بود... دیوارش هم یکم زیادی طول کشید
اینکه این قدر خوب طراحی صحنه و آکسسوار داره... اینکه اینقدر بامزه بازیگراش می خوابند روی تخت خیلی خوب بود
قیچی و سینی و بشقاب هم خوب بود... استفاده بامزه از آهن ربا که در اینجا نان ربا هست عالی بود
اما سوسک و قورباغه اش خیلی خوب نبود... با همان نان بازی می کرد بهتر بود
ولی اوایلش خیلی مفهوم نبود...// صدای خارج قابش مزخرف بود // موسیقی های خوبی هم انتخاب نشده بود.
ولی از همه بدترناهماهنگی بازیهای چندنفره شون بود..
ایده طبقه اجتماعی و اون شکم و بریدن زبونش هم با مزه و دوست داشتنی بود
ولی روی تخت خوابیدنشون خیلی باحال بود.../// دوستان من متاسفانه دیدن این نمایش را از دست دادند
جایی که بهشان بگویم سالی 30 تا 40 تئاتر می روم ولی سالی 5 تا فیلم هم سینما نمی روم...
می شد از المانهای بصری هم استفاده کرد البته سلیقه است و نمی توان ایراد گرفت...
داستانش می توانست خیلی قوی تر باشه ...
خب یک خرده در مورد سیرداستان حرف بزنیم:
شاید همان مفهوم فارسی خودمان و تلقی از نان شکل دهنده این نمایش باشد.../// یک لقمه نان، نان آور خانواده ..
و ارزش گذاری برای نان در فرهنگ سنتی ما، اما به تدریج این روند تغییراتی می کند، همین نان می شود بهانه ای
برای ساخت یک ارتش ((ارتش نان))، ارتشی که قظعاً نان رسان نخواهد بود بلکه می خواهد نان را بقیه را با تفنگ بگیرد..
نان مفهومی از طبقه اجتماعی می شود که چگونه براساس طبقه اجتماعی و قدرت میزان و کیفیت نان را مشخص می کند،
نان ودزدی و زندان بخش دیگری از زندگی است و در انتها باز هم گریزی به قداست نان می زند و شرافت مردمی را یادآوری می کند که کارهای طاقت فرسا انجام می دهند و روز به روز نان شان کوچکتر و حتی به آرد هم می رسد و یادآوری می کند که نان
و زحمت شان نابرابر است... // از اینجا به بعد انها را نمی بینیم ولی آنها مشغول دیوارچینی هستند و ما دیواری می بینیم و از سرنوشت زندگی شان بی اطلاعیم... /// شاید می توانست پایان بندی تلخ تری بگذارد ولی خب کل کارش جنبه کمدی داشت شاید بهتر باشدبگوییم گروتسک بود
. به عبارت بهتر به جای اینکه تماشاچی را با اشک و آه بدرقه کند با استفاده از گروتسک درجایگاهی خنداند و تماشاچی را با دنیا و برداشت خودش و بعضاً لذت از دیدن یک کار بامزه بدرقه کرد.
در اواسط نمایش یاد مرحوم مغفور چارلی چاپلین افتادم و اینکه چرا نابغه سینما نام گذاری شده...
ایراد داستانی: داشتن اپیزودهای متفاوت خب خوب بود ولی حس می کردم اگر یک سیر منسجم تری از نمایش را در پیش می گرفت
به نظر من موفق تر بود...
توی این تئاتر خلاقیت در ساخت وسایل و بازی گرفتن از آنها حرف اول و آخرو می زند حتی اسلحه ها با نان ساخته شده بود و اینکه زن و مرد و پیر وجوانی وجود ندارد و همه متحد الشکل هستند که یادآوری جهانشمولی باشد یا ان ضرب المثل فارسی را که می گوید هرجا روی آسمان همین رنگ است را یادآوری کند.
حرفی نمونده جز اینکه 10 تا 15 دقیقه اولش خوب نبود ولی بعداً خیلی خوب شد و دیوارچینی خسته کننده
قیمتشو دفعه بعد 30 تومان بگذارید به ما دانشجویان 40% تخفیف بدهید و ما و بی تخفیف ها راضی باشند.

ملکی جو خلاصه حال دادای .. خدا بهت نان بده...
امیدوارم افت نکنی و به خاطر ((غم نان)) کار بد اجرا نبری..
اگر حال کردی نان را دوباره اجرا ببری من خودم برات تبلیغ می کنم..
والسلام
حدیث سیدی این را خواند
محسن جوانی و حمیدرضا مرادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید