یادداشتی برای نمایش "ناگهان پیت حلبی":
یک نمایش ایرانی تر و تمیز و دوست داشتنی.
من معمولا اینقدر نمایشها رو دیر می بینم که پیشنهاد دادنشون به دیگران فایده ای نداره چون یا همه کار رو دیدن یا دیگه بلیتی برای خرید وجود نداره! ولی با وجود این که فردا آخرین اجرای این نمایش هست و بلیتی نمونده (که البته از صمیم قلب امیدوارم تمدید بشه و دوستان بیشتری فرصت دیدنش رو پیدا کنن) وظیفه خودم می دونم که به همه دیدن این نمایش رو پیشنهاد کنم... این هم چند تا دلیل:
۱) این نمایش حرفش رو خیلی ساده و راحت میزنه و در عین حال که با طنزی بسیار هوشمندانه تماشاگران رو می خندونه، اونها رو به فکر هم وا میداره. طنز این نمایش هرگز به لودگی نمیفته و قسمتهای تامل برانگیزش هم هرگز خسته
... دیدن ادامه ››
کننده نمیشه.
۲) نمایش سعی نمیکنه با یک دست چند تا هندوانه برداره، به عبارتی دیگر پیامش رو مختصر و مفید می رسونه و از اضافه گویی و یا صحنه های اضافی خبری نیست. ریتم داستان کاملا بخوبی حفظ شده و مخاطب رو تا انتها مشتاق نگه میداره.
۳) بازی ها همه عالی بودند و هیچکدوم نسبت به دیگری ضعیف تر نبودند (اتفاقی که در بعضی نمایشها میفته و تنها یک بازی نه چندان خوب به بازیهای خوب دیگه هم لطمه میزنه)
۴) متن، متنی ستودنیست. زیبا، روان، دوست داشتنی و خلاق. این متن رو حتی بدون دکور و بازی، فقط بعنوان یک نمایشنامه خوانی هم دوست خواهم داشت. ای کاش قلم و کاغذ با خودم برده بودم تا یادداشت برمیداشتم. "دیالوگهای ماندگار" این کار بسیار زیاد بود و انتخاب از بینشون سخت و این نشون میده که متن چقدر خوب بوده.
۵) موزیک زنده همیشه برای من یکی که یک اتفاق شیرین و دوست داشتنیه و نوازندگان این کار هم خیلی خوب بودند.
۶) نمایشهایی که بیشتر به فرهنگ خودمون و شهرمون و آدمهای دور و برمون می پردازه رو دریابیم! می دونم شاید برای خیلی ها تکراری باشه و بگن که: "ای بابا! خودمون همه اینها رو که می بینیم و میدونیم!" ولی باور کنید نمایشهایی نظیر "ناگهان پیت حلبی" اگه باعث بشه حتی برای چند لحظه بیشتر فکر کنیم و در صدد بهبود اوضاع فعلی فرهنگمون بر بیایم، این خودش یعنی یک اتفاق خوب.
با سپاس از تمامی اعضای گروه و به امید موفقیتهای بیشتر.