در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم‌تئاتر نامه‌های شبانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:18:25
نامه‌های شبانه عنوان نمایشی است با دو مونولوگ در هم ادغام شده با نام‌های "نامه‌های شبانه (۱) مرد گورکن" و "نامه‌های شبانه (۳) الکترا" روایت مشترکی از رنج، برآمده از مفاهیم درون نمایشنامه‌ها سبب شد تا این دو مونولوگ به یکدیگر پیوند بخورند.

فیلم تئاتر نامه‌های شبانه
این نمایش در تابستان سال ۱۳۹۴ به کوشش شورای تئاتروگرافی، به نویسندگی کیانوش اخباری و کارگردانی مشترک بنیامین بهادران و کیانوش اخباری در تماشاخانه استاد جمشید مشایخی به روی صحنه رفت.
نامه‌های شبانه تلاشی‌ست برای آشکار ساختن امر واقعی در اجتماع و سیاست انسان معاصر؛ بیان رنج‌ها و شکست‌های او. نامه‌های شبانه عنوان نمایشی است با دو مونولوگ در هم ادغام شده با نام‌های "نامه‌های شبانه (۱) مرد گورکن" و "نامه‌های شبانه (۳) الکترا" روایت مشترکی از رنج، برآمده از مفاهیم درون نمایشنامه‌ها سبب شد تا این دو مونولوگ به یکدیگر پیوند بخورند.
شبنامه‌ها همواره در رخ‌داد‌های انقلابیِ اعصارِ مختلف و بزنگاه‌های تاریخی نقش بسزایی در آگاهی‌بخشی‌های سیاسی اجتماعی داشته‌است، طوریکه گروه‌های مختلف سیاسی همواره از این طریق پیام‌ها و نقدهای خود به وضعیت موجود را اعلام می‌داشتند. نامه‌های شبانه اشاره مستقیم خود را بر موضوعات اساسی می‌گذارد. مباحثی همچون بحران‌های جوامع طبقاتی، حقوق زنان، مسئله آزادی و ..

اجرا شده در تیرماه ۱۳۹۴
انتشار فیلم تئاتر ۱۸ تیر ۱۳۹۹
تماشاخانه استاد جمشید مشایخی
تهران- ایران


- مناسب برای مخاطبان بالای ۱۲ سال.

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آوا فیاض (avafayyaz)
درباره نمایش نامه های شبانه (برگه وابسته) i
واقعیتش اینه که من به خاطر کیانوش اخباری رفتم این کارو ببینم و با پیش قضاوت اینکه یه نمایش دیالوگ محور و واسه من خسته کننده...
اما واقعا این طور نبود.ایتقدر ریتم درست و متن خوبی داشت که گذشت زمان رو نفهمدیم.
همین که لحن گقتار باعث می شد دقت کنم تا بفهمم منظورش چیه ، بیشتر مجذوبم می کرد.
این متن سخت قطعا برای بازیگر سخت تر هم بود.

به گروه اجرایی مخصوصا کیانوش عزیزم، آیدا جانم و بینامین عزیز تبریک می گم.
عماد (saeedisal)
درباره نمایش نامه های شبانه (برگه وابسته) i
نمایش باوجود بازیهای نسبتا قابل توجهی که داشت ولی درسطح یه تعداد ایده خوب باقی مونده بود بدون اینکه بتونه این ایده ها رو بسط بده. به نظر پرداخت هر دو شخصیت تا حدودی عجولانه و کم عمق بود به دلیل این که نمایش گویا بیشتر حرفی داشت که می خواست اونو بزنه و از این لحاظ کلیت نمایش زیر سایه چنین ایده ای قرار گرفته بود. ایده در لایه های عمیقش اتفاقی هولناک رو می تونست با خودش داشته باشه ولی متاسفانه در خود نمایش این هولناکی ،که می تونه بازگو کننده تراژیک روابط انسانی باشه، خوب شکل نمی گیره و پرداخت مناسبی نداره از این رو نمی تونه چندان مخاطب رو با خودش همراه کنه.
جمال تهرانی (jamaltehrani)
درباره نمایش نامه های شبانه (برگه وابسته) i
باعرض سلام و احترام ،
دیروز19/4/94 برای دومین بار به دیدن نمایش رفتم ، این کار از اون کارهایی که باید چندین بار به دیدن اش رفت تا هر بار از بار قبل بیشتر لذت ببری ، نمایش و متن آن شبیه یک شربت غلیظ که با یک بار دیدن قابل بلعیدن نیست . همین جا لازم از گروه نمایش به خاطر در اختیار گذاشتن متن کامل نمایش تشکر کنم واقعا کار زیبا ،لازم و بجایی بود که من تا به حال ندیده بودم .
اجرای این متن به دلیل اینکه دو منولوگ مجزا است و بیشتر حالت ذهنی و توصیفی دارد تا اینکه زمان بندی و داستان داشته باشد کار بسیار سختی است،که خوشبختانه گروه از پس آن بر امده است . حتی خواندن متن هایی که بر پایه جریان سیال ذهن میباشد سخت است چه برسد به اجرای آن . فضای خالی و سیاه صحنه به شدت به درک فضای ذهنی شخصیت ها کمک میکند و بیننده را کاملا در سردی ، تاریکی ، تلخی و ترسناکی موقعیت شخصیت ها فرو میبرد ( از بعضی از دوستان که باهم بودیم شنیدم که ترسیده بودند ). برای هرچه بیشتر لذت بردن از کار به قول آقای اخباری بیننده باید :یه کمی اهل هنر ، یه کمی تاریخ ، یه کمی سیاست ، یه کمی خشونت ، یه کمی روشنفکری ، یه کمی نشانه شناسی و یه کمی اسطوره شناسی باشد ( البته یک مقدار بیشتر از یه کمی ) تا بیشتر لذت ببرد . مورد دیگری که برای من بسیار جالب بود آیینه وار بودن نمایش بود که خود خود خود بیننده و درونی ترین افکار و احساسات را با تمام غرایض و خواسته ها و امیال به خودش نشان میداد و احساس میکردی که بی نقاب ( امان از این نقاب ها ) و بی تکلف در میان جمع به نظاره خود نشستی . در مورد این کار زیاد میشه گفت و نوشت ولی بهتر است که لذت کشف و شهود ما بقی داستان را برای دوستانی که هنوز کار را ندیده اند خراب نکنم و به همین اندازه اکتفا کنم .