مجموعا خوب بود. دیالوگ ها خیلی خوب بودن. البته این نمایش فقط از "کنار" اسم حضرت زهرا (س) رد شده بود :) خیلی محتوا و فضاش این شکلی نبود. مثلا اون تیکه که بازیگر نقش مبارکه لباس حضرت فاطمه (س) رو دست می گیره و خانم آشا محرابی متوجه می شن اون لباسِ مقدس ترین بانوی دنیاست، بانو افتخار ملوک خیلی مصنوعی تحت تاثیر قرار می گیرن. البته از حق نگذریم ایشون خیلی خوب و شیرین خاطرۀ ازدواجشون رو تعریف کردن.
خیلی متوجه نشدم ربط چادر با "چتری"ِ یاسی چی بود! خب اگه یاسی چادریه و به خاطر ایشون همه در تب و تاب ساخت فیلم حضرت زهرا (س) هستن، خیلی جلوۀ زیبایی نداشت اون چتری ها! لااقل حضرت زهرا (س) رو ما با چتری نمی شناسیم، اما با چادر و حجاب می شناسیم. حجابِ اسلامی که در سورۀ احزاب ذکر شده چه شکلیه!
به هر حال این نمایش سرشار از تلخی و شیرینی بود و البته تلخی هاش به شیرینی هاش می چربید. مخاطب واقعا تحت تاثیر قرار می گرفت و خیلی ها اشک هاشونو پاک می کردن و این یعنی واقعا نمایش اثرگذاری بوده و بازی ها خوب بوده. ممنون از همگی.
وقتی به تئاتر آقای رحمانیان می رم به دنبال دیدن یک نمایش متفاوتم. نمایشی که مثل "ترانه های محلی" هر قسمتش میخکوب کننده باشه و آدم جا بخوره از اینکه مگه چقدر یک نمایش نامه نویس می تونه خلاق باشه! یا مثل "فنز" مسحور کننده باشه. البته می دونم که به نمایش بیضایی نمی رم اما رحمانیان همیشه می تونه سایه ای از بیضایی باشه در روزگاری که او نیست.
نمایش "نام تمام مادران" اما بسیار در هم ریخته بود و به شدت تحت تاثیر فضای "مجلس ضربت زدن" با این تفاوت که در اینجا شاهد مونولوگ هایی بودیم که دیگه نه مثل مونولوگهای سریال نیمکت تاثیرگذار بود و نه مثل "سینماهای من" جذاب. متاسفانه گیرایی متن های آقای رحمانیان داره رو به افول می ره.
ارجاع هایی که به شخصیت و زندگی حضرت زهرا (س) می شه، اصلا با نمایش و شخصیت های موجود در نمایش همخوانی نداره و خوب در نیومده. این نمایش می تونست بدون ارجاع به ایشون هم اجرا بشه.
امیدوارم نمایش "صدام" یادآور دوران خوب آقای رحمانیان باشه.
چه خوب که رحمانیان هست ...هم خیلی خوب مینویسه و هم به همون خوبی کارگردانی میکنه و پر انرژی و پرکار هم هست از بخت خوش ما!