اصلا نمیپسنم,چرا باید لهجه یه کشور دیگه رو وقتی درست بلد نیستین باهاش صحبت میکنین?اول برین یادبگیرین بعد بیاین با لهجه درست اون مردم حرف بزنین
یک بار آلن تیورینگ گفت : ما زندگیه متفاوتی نسبت به یکدیگر داریم چون مغزهای ما متفاوت کار میکنند , و به نظر من آموزش هایی هم که در طول زندگی خواهیم دید ( از بدو تولد تا مرگ ) چرخه ی داینامیک (پویایی) رو به وجود خوهند آورد که به خودیه خود باعث میشن همه چیز حالت (نسبی) به خود بگیرند . همانگونه که یک اسلحه به صورت قراردادی (کشنده) محسوب میشود , اما وقتی آن را به سمت یک انسان معمولی و آموزش دیده نشان بگیرید , خواهید دید که واکنش های آن ها با یکدیگر متفوت خواهند بود , و به نظرم این دیگر تقصیر اسلحه نیست که انسان آموزش دیده از آن نمیترسد . دوستانی این نمایش رو سردرگم کننده خطاب کردند , اما باید دانست که محتوای هنری , نسبت به آن چیزی که ما از آن ها انتظار داریم یقین به قطع متفاوت از آب درخواهند امد ! چون ما برای ایده های نو به تماشای اثری هنری مینشینیم , نه چیزهایی که در ذهن خود بارها مرور کرده ایم ! همین دیدگاه ممکن است که باعث سردرگمی مخاطب شود ! من به شخصه از این نمایش لذت بردم و از جنبه های کمدی , تضادی که بین شخصیت ها درمیگرفت (حتی آنها که با یک هدف گرد هم آمده بودند) و نشان دهنده ی این بود که اجتماعی که بدون مغز متفکری قابل که بتواند تمام افراد جامعه ی تحت پوشش خود را را بفهمد شکل گیرد , محکوم است به سقوط ! ( یاد سخت آلبرت اینشتین میوفتم که میگفت : افراد در جامعه هر کدام تمایل دارند به راه خود بروند تا اینکه پیروی کنند ) و باید دانست حتی هم فکر ترین افراد هم تناقضات و افکاری دارند که باعث تمایز آن ها نسبت به یکدیگر میشوند. بحث های تئوریک و فلسفی جالبی هم در این نمایش به چشم خورد که تماشگر متفکر را اندکی هم که شده به فکر فرو میبرد .
من به شخصه از بازی خانم نرگس عبدالهی , آقای محمد نیما مظاهری (البته اگر اشتباه نکنم) لذت برم و همینططور خانم هدی احمدی و نقش مکمل مرد ایشان ( که اسم شریفشان از خاطرم رفته ) لذت بردم .
نوشت سر بی شک نمایشی است که ارزش دیدن چند باره را هم دارد ...
پیشنهاد میکنم...