در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش نویسنده مرده است
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:57:14
امکان خرید پایان یافته
۱۷ فروردین تا ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
لیلی رحیمی ستاره سینمای ایران قرار است پس از سال ها بازیگری برای اولین بار کارگردانی را تجریه کند. فیلمنامه فیلمش را نمایشنامه نویس جوانی نوشته است به اسم فرهاد. اما حالا در آستانه شروع فیلمبرداری فرهاد پیشنهاد تازه ای دارد.

گزارش تصویری تیوال از نمایش نویسنده مرده است / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› نویسنده مرده است نیم بها براى دانشجویان به روى صحنه مى رود

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگاهی به نمایش «نویسنده مرده است»؛

نویسنده زنده است

دوات: آرش عباسی از‌جمله کارگردان‌هایی است که در تئاتر با نگارش نمایشنامه‌های مختلف و تأمل‌برانگیز به شهرت رسیده است. این نویسنده با دغدغه وفاداری به متن‌هایش اغلب آثارش را خود کارگردانی می‌کند، به همین دلیل است که اغلب در نمایش‌هایش شاهد برتری متن نسبت به کارگردانی هستیم که این امر به‌ویژه در «نویسنده مرده است» حتی نسبت به بازی دو بازیگر روی صحنه هم مشهود است.
نمایش با دیالوگ‌های دو بازیگر زن و مرد داستان در تراس خانه لیلی (سوپر‌استار و کارگردان سینما) و فرهاد (‌نویسنده فیلم‌نامه) آغاز می‌شود و در مواجهه‌ای ساده و اولیه، مخاطب شاهد دیالوگ‌های بسیار عادی دو شخصیت بر سر میز شام و صحبت درباره داستان‌پردازی فیلم‌نامه است. عباسی با وفاداری نسبت به ساختار درام کلاسیک داستان خود را آغاز می‌کند؛ اما در ادامه با شیوه دیالوگ‌نویسی خاص خود که محور و اساس این نمایشنامه را شکل می‌دهد، یک اثر کلاسیک رئال ... دیدن ادامه ›› را به مخاطب نشان می‌دهد. پایه‌گذار این سبک در ایران اکبر رادی است؛ اما عباسی در این اثر سعی دارد علاوه‌بر حفظ شیوه درام‌نویسی کلاسیک بی‌توجه به عصر پسادراماتیک و رئالیست در تئاتر نیز نباشد.
دکور و فضای اصلی نمایش، تراس یک خانه و میز شام دو‌نفره‌ای است که با یک نور ثابت و تخت تا انتهای اثر، کوچک‌ترین تغییری نمی‌کند. شاید اگر نویسنده در مقام کارگردان نیز در این اجرا حضور محسوس‌تری داشت، با تغییر در ساختار دکور امکان بیشتری را برای ارائه بازی بازیگران فراهم می‌کرد؛ اما این نقص نیز نمی‌تواند تأثیری جدی بر پیکره نمایش بگذارد، زیرا چند دقیقه پس از گفت‌وگوهای عادی دو شخصیت نمایش که هر دو برخلاف متون کلاسیک که یک شخصیت قهرمان دارند، شخصیت اصلی این داستان هستند، مخاطب وارد یک داستان دراماتیک شده و با اثر همراه می‌شود. این شوک اولیه که ذهنیت مخاطب را تغییر می‌دهد، خیلی زود با افتادن پرده و ظاهر‌شدن واقعیت از بین می‌رود و مخاطب تا انتهای اجرا و حتی پس از آن دچار تعلیق می‌شود. این نمایش با نگاه رئالی که به انسان امروز دارد، در فضای خطی سعی دارد در طول اجرا در یک سطح بماند، دقیقا در همان صحنه‌ای که مخاطب انتظار رسیدن به اوج را دارد، داستان افت می‌کند. البته این افت به معنای ریختن مخاطب و رهایی اجرا نیست؛ بلکه به‌نوعی در طول اجرا تبدیل به قراردادی میان بازیگران و مخاطب می‌شود که گویی از ساختمان روبه‌روی این تراس شاهد این اتفاقات است. جوهره اصلی داستان را غیرواقعی‌بودن اتفاقات در عین واقعیت تشکیل می‌دهد، درست مثل زندگی انسان مدرن که پیش‌بینی‌ناپذیر است.همان‌طور‌که در ابتدا نیز اشاره شد، این نمایش کاملا بر دیالوگ استوار است و عدم کسالت‌باری این نمایش نیز دیالوگ‌های مختصر و کوتاه اثر است که نه‌تنها مخاطب را کسل نمی‌کند؛ بلکه مدام او را وارد بازی‌های خود می‌کند و هرچه اثر پیش می‌رود، مخاطب ناگزیر است تأمل بیشتری برای پی‌بردن به واقعیت در دیالوگ‌‌های بازیگران داشته باشد. با پیش‌رفتن اجرا و دو شوکی که توسط فرهاد و لیلی به مخاطب وارد می‌شود، مخاطب انتظار پایان داستان و رسیدن به واقعیت و انتهای این شب را دارد، اما دقیقا در همین زمان است که با بازی مجدد فرهاد، برگ دیگری برای مخاطب روشن می‌شود که حکایت از آن دارد که این رؤیا‌پردازی و پرده‌برداری از آن و نشان‌دادن پوچی آن تا پایان ادامه دارد و اصلا نویسنده پایانی برای این شکل از داستان‌پردازی قائل نیست.
یکی از نکات مهم در این اجرا شیوه دیالوگ‌نویسی موجز عباسی است که به‌خوبی نشان می‌دهد یک متن قوی می‌تواند در حالتی که سایر اجزای اجرا متوسط هستند، نمایش را حفظ کرده و تا پایان در اوج نگه دارد. در پایان این اجرا دو بازیگر مجدد به صحنه ابتدایی نمایش بر‌می‌گردند و این نشان می‌دهد که نویسنده از ابتدا با آگاهی نسبت به پایان اجرا بدون دغدغه داستان‌پردازی برای رسیدن به نتیجه، سعی داشت یک داستان معمولی را به شکل متفاوتی روایت کند. برخلاف عنوان این اثر، نویسنده نقش محسوسی در این اثر داشت و در پایان نیز با پایان‌بندی تأمل‌برانگیز خود این احساس را ایجاد می‌کند که نویسنده کاملا زنده است.

منبع:جامعه پویا- سمیرامیس محمدی
مهدی حسین مردی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از صفحه فیس بوک دکتر مینو میرشاه ولد:

سوگواری برای مرگ نویسنده مرثیه ایست برای مرگ عنصر خالق و اندیشمند عرصه هنر. مرگ نویسنده انعکاسی از افول تفکر است. اثر آرش عباسی، که می تواند آینه تمام نمای وضعیت فعلی هنرهای نمایشی در ایران به شمار رود ، بار دیگر به شیوه ای بدیع یادآورمان می شود که جهانی که می باید مولد فرهنگ امروز ما باشد تا چه میزان در مقابل سطحی و بی مایه شدن اندیشه ورزی به زانو در آمده است. هیچیک از آثار عباسی تا این اندازه انعکاس واقعیات جهان وی نیستند؛ جهانی که رفته رفته پیچیده تر و خلاق تر می شود اما لاجرم سیطره این بی مایگی را به نظاره نشسته بی آنکه توانی برای دگرگون کردنش داشته باشد.
ماریا شاهی این را خواند
مهدی جوانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

ظریف، طناز و خوش نوشت

علی شمس نمایشنامه نویس و کارگردان جوان تئاتر طی یادداشتی بر نمایش «نویسنده مرده است» آرش عباسی، این اثر را ظریف، طناز و خوش نوشت دانست.

به گزارش خبرنگار مهر، علی شمس نمایشنامه نویس و کارگردان جوان تئاتر یادداشتی را بر نمایش «نویسنده مرده است» به نویسندگی و کارگردانی آرش عباسی که این روزها با بازی عباسی و لادن مستوفی در تالار حافظ روی صحنه است، در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر ... دیدن ادامه ›› قرار داد.

در این یادداشت چنین آمده است:

«نویسنده مرده است» دست روی میل عمیقا پنهانی -و نه همیشگی- مولف برای روی صحنه بودن و بازیگر بودن می گذارد. در خودش ازین حقیقت ناقشنگ حرف می زند که بازیگر بودن در تولید یک اثر هنری از مولف آن بودن اولی تر است. حقیقتی که بازیگرها را در هر سطح فهمی که باشند به تواتر نسبت به مولف یک تولید نمایشی در موضع بهتری می نشاند. جدای این حرفی که من دارم از دل اجرا بیرون می کشم، ریختار روایی نمایشنامه هم نشانی دو واژه رکب و تعلیق است. تعلیقی که متعلق به من تماشاگر است وقتی اجرا را تماشا می کنم و رکب که مدام بازیگرها بهم می زنند. زمانی هیچکاک فقید برای تروفوی فقیدتر از هیچکاک در فرق میان سورپرایز و تعلیق گفته بود «اگر زیر پای ما بمبی باشد و تماشاگر این را بداند تعلیق و اگر نداند در صورت انفجار بمب سورپرایز خواهد بود». آرش عباسی به این دو سر ماجرا یعنی سورپرایز و تعلیق، عنصر سوم و درونی رکب را هم اضافه می کند. رکب زدن دو آدم نمایش بهم منش و تنش اصلی متن است. بازی دادن و بازی خوردن آدم هایی که با بازی آشنایند. «نویسنده مرده استِ» آرش عباسی متنی است ترجمه پذیر که در هر زبانی که تماشا شود فهم زیرلایه های متن تماما درک می شود و تماشاگر عقبه اجتماعی اجرا را خوب می فهمد. من دارم از نوشتن چیزی درباره این اجرا حظ می برم و یادداشتم را اینطور تمام می کنم که متن یعنی این. اینقدر ظریف و طناز و خوش نوشت.»

http://www.mehrnews.com/service/Art/Theater