نمایش نیلوفر و نفت را دیدم ؛
مدتهاست منتظر دیدن چنین کیفیتی بودم.
کمتر پیش می آید که در نمایشی تقریبا یک ساعته،هم از موسیقی و حرکت نگاری لذت ببری ،هم هیجان زده شوی ، هم بخندی و هم احساساتت غلیان کند و گریه ات بگیرد!
این اثر ِبه زعم من ماندگار حرفهای زیادی برای گفتن، تصاویر زیبایی برای دیدن و نقاط تاثیر گذاری برای دست گذاشتن دارد.
بر خلاف تأترهای امروزی که از کمبود شادی و نیاز مردم به دیدن اجراهای ریتمیک بهره برده و مقادیر متعنابهی حرکات موزون و گاه ناموزون لابلای نمایش زورچپان! می کنند (به گونه ای که با حذف این قسمت هیچ حرفی ناگفته نمی ماند) ؛نیلوفر و نفت با حرکت نگاری و شعرهای شاد محلی عجین بود و نیاز به شروع
... دیدن ادامه ››
شعر و حرکت نگاری و آواز از طرف مخاطب احساس می شد.
اجرای هماهنگ و هنرمندانه و موقر دختران گروه که زنان غیور و پاکدامن قومیتهای مختلف را تداعی میکرد و بازی نرم و باور پذیر بازیگران نامدار یا بی نام ونشان نمایش ستودنیست.
صحبت از نفت که زیر پای فرزندان ایران جاریست
و استفاده از المان ها و نمادهای ساده از ماسک و کمربند و تبر خیالی گرفته تا چتر و میز و پابرهنگی ؛
نشان از هوش سرشار و ذوق بسیار کارگردان این نمایش دارد.
کارگردانی که تنها با یک میز در وسط صحنه مکانها و موقعیتهای مختلف را برای بیننده شبیه سازی میکند، معطل استفاده از سالنهای حرفه ای نیست و با کمترین امکانات بیشتر نقد اجتماعی را به خورد مخاطب حریص و دقیق می دهد.
نیلوفر ونفت زیباست نه فقط به خاطر حرفهایی که دارد؛ که از لحاظ بصری نیز با لباسهای خوش دوخت رنگارنگ و نیمه محلی از اقوام مختلف و از لحاظ شنیداری با کمک لهجه ها و گویشهای گوناگون خوراک مناسبی برای مخاطب تهیه دیده است .
یاد دختران شین آباد، اشاره به الفاظ نجیبه و معروفه (وبادست پس زدن و باپا پیش کشیدن شخصیت سیاه داستان) و اشاره به بی مهریهایی که به زنان جامعه می شود و باطل السحر را محبت دانستن در روزهایی که افکار عمومی با قتل آتنا و بنیتا و ستایش بخصوص در روز دختر درگیرند؛باعث می شود که تمام قد بایستی و با تمام قلبت برای هنرمندان متعهد و هوشمند سرزمینت دست بزنی.
الهام خضرایی منش
مرداد نودو شش