در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش اتاق ۴۹۸
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:31:46
امکان خرید پایان یافته
۰۴ مرداد تا ۰۲ شهریور ۱۳۹۴
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۲۵,۰۰۰، ۲۲,۰۰۰ و ۲۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
باکسهای: A,B,C,D بهای ۲۵۰۰۰ تومان
باکسهای: H,E بهای ۲۲۰۰۰ تومان
باکسهای: I,j,F,G بهای۲۰۰۰۰ تومان

تلفن رزرو:
88319270

09376210740

09304068329

گزارش تصویری تیوال از نمایش اتاق 498 / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش اتاق ۴۹۸ / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

عکس‌های پایه

نمایش اتاق ۴۹۸ | عکس نمایش اتاق ۴۹۸ | عکس نمایش اتاق ۴۹۸ | عکس نمایش اتاق ۴۹۸ | عکس

اخبار

›› مصاحبه ی مرآت گیوه چی خبرنگار آزاد با کامیار صالح پور کارگردان نمایش اتاق 498

›› نمایش اتاق 498 میزبان بسیاری از هنرمندان سرشناس تئاتر و سینما شد

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نقل از روزنامه «قانون» دوشنبه نوزده مرداد
نقد نمایش «اتاق چهار صد و نود و هشت» به کارگردانی کامیار صالح پور

دوزخیان زمین
دکتر شهرام خرازی ها
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان تئاتر
«اتاق چهارصد و نود و هشت» سفری است درونی به جهان ذهنی زن و مردی که در یک مکان بسته گیر افتاده اند.زن رمان نویس و مرد خواننده ای در آستانه مشهور شدن است.آن دو در اتاق چهارصد و نود و هشت با دوازده در بسته(شاید به عنوان نماد دوازده ماه سال و گذر عمر) مواجه می شوند که هر یک ممکن است راه گریزی به جهان خارج باشند. ترسیم موقعیت رازآمیز و کنجکاوی برانگیز اتاق چهارصد و نود و هشت از همان ابتدا آغاز خوب و جذابی را برای نمایش رقم زده و انگیزه ... دیدن ادامه ›› لازم برای تعقیب قصه و پی جویی فرجام دو پرسوناژ اصلی را در تماشاگران پدید می آورد.نمایشنامه دارای دو قصه مجزا است که یکی به زمان گذشته و دیگری به زمان حال تعلق دارد.مرزگذاری بین این دو زمان چه روی کاغذ چه در اجرا بسیار شفاف و دقیق صورت گرفته است.قصه اول شرح تلاش های زن و مرد محبوس برای خروج از اتاق چهارصد و نود و هشت است.قصه دوم حکایت گذشته همان زن و مرد است که نمی توانند با هم به تفاهم برسند.پیرنگ هر دو قصه تکراری است؛حبس شدن چند نفر در مکانی مرموز و تلاش شان برای رهایی،مضمون آشنایی است که به سبب پتانسیل های دراماتیکش بارها در عالم سینما و تئاتر مورد استفاده قرار گرفته است همین طور موضوع از هم پاشیدن زندگی زناشویی یک زوج عاشق پس از مشهور شدن یکی از آن دو.وزن دو قصه تقریبا با هم برابر است به گونه ای که نمی توان یکی را فرعی و دیگری را اصلی تلقی کرد.بزرگ ترین ایراد وارد بر «اتاق چهارصد و نود و هشت» بی شک،عدم برقراری ارتباط تماتیک محکم بین این دو قصه است انگار که تماشاگر به تماشای دو نمایش با یک بلیت دعوت شده است!پر واضح است که قصه نخست از پتانسیل دراماتیک بیشتری نسبت به قصه دوم برخوردار است.توانمندی ها و ابتکارات صالح پور در نمایشی کردن قصه اول کم نقص و شایان توجه است؛فضای اسرارآمیز و دلهره آور اتاق چهارصد و نود و هشت تداعی گر عالم برزخ است.کارگردان برای رسیدن به یک فضای متافیزیکی از تمهیدات مختلفی سود جسته است،در این راستا می توان اشاره کرد به صدای دفرمه ناظر غایبی که با زن و مرد حرف می زند اما هیچ وقت دیده نمی شود،صورت های سنگی و بی انعطاف و اکت های ریتمیک عروسکی و آدم آهنی وار گروه بازیگران حرکت که نقشی معادل همسرایان در نمایش های میتولوژیک یونان باستان را بر عهده داشته و گویی در ارتباط با عالمی ناپیدا هستند همچنین دست های ناشناسی که هر از گاه از لابلای یکی از درها بیرون آمده و دقایقی بعد ناپدید می شوند.اگر چه در دیالوگ ها به این نکته اشاره می شود که زن و مرد مرده اند و تماشاگر با روح آن دو سر و کار دارد نه با جسم شان اما در اجرا عملا ماهیت و هویت متافیزیکی زن و مرد آن چنان که باید و شاید به باور در نمی آید.پوشش دو کاراکتر اصلی نیز واجد بار معنایی و نمادین و نکته خاصی در این ارتباط نیست حال آن که می شد با طراحی لباس و نورپردازی هدفمند،ویژگی های فرازمینی آن ها را به نمایش در آورد؛برعکس زن و مرد،روحوارگی اشباحی که اطراف شان پرسه می زنند به واسطه چهره پردازی و کورئوگرافی(طراحی حرکات موزون) حرفه ای نمایش باورپذیر از آب در آمده است.قصه دوم هیچ تفاوت خاصی با نمونه های مشابه نداشته و امتیازی بر آن مترتب نیست.امتیازی اگر هست باید آن را در اجرا جستجو کرد که بسیاری از کاستی های متن را تا حدود زیادی پوشش داده است.در قصه دوم با دو پرسوناژ کاتالیزوری(زن سرمایه گذار و دختر جوان) مواجهیم که موقعیت لقی در نمایشنامه دارند و از کلیشه این گونه نقش ها فراتر نمی روند.بازیگران زن موفق شده اند با خلاقیت ذاتی و بداهه کاری،ویژگی های نمایشی پنهان و ناپرورده نقش محوله را در بازی خود متبلور کنند.بازیگر مرد بیش از حد حواسش به رعایت دستورات صحنه و قرار گرفتن در جاهای تعیین شده است شاید به همین علت هم گاه تلاش هایش برای عقب نماندن از بقیه نقش آفرینان،توی چشم می زند.نقش سگ بسیار خوب نوشته و بازی شده است.موسیقی و حرکت در «اتاق چهارصد و نود و هشت» به هیچ وجه جنبه تزئینی ندارند بلکه جزئی از پیکره اثر محسوب می گردند.رد پای موسیقی و حرکت در قصه و شخصیت پردازی کاملا مشهود است.کورئوگرافی نمایش بقیه جنبه های اجرا را تحت الشعاع خود قرار داده است.گروه بازیگران حرکت حین انجام حرکات ریتمیک دسته جمعی،کاملا با هم و با ریتم موسیقی هماهنگ هستند اما ورود و خروج های شان کم فروغ و بی رمق است و نیاز به اصلاح و بازطراحی دارد.نقطه اوج نمایش در لحظه ای رقم می خورد که زن با حسرت و اندوه جنین خود را در حال جنب و جوش در گوشه صحنه نگاه می کند؛به رغم دشواری اجرای حرکات جنین در داخل کیسه بسته،ریتم این حرکات بسیار خوب تقلید شده است.طراحان نور نمایش ایده های درخشانی داشته و در استفاده ساختاری از نورهای تک رنگ، موضعی و تعقیب کننده هوشمندانه عمل کرده اند.در صحنه های رقص اشباح،اهمیت و نقش کلیدی و تأثیرگذار نورپرداز نادیده گرفته شده است!؟نویسندگان در نتیجه گیری موفق اند و پایان نمایشنامه را بسیار خوب بسته اند.در انتهای نمایش شاهدیم که جای مرد و زن با هم عوض شده و این بار زن خواننده و مرد رمان نویس است و شماره اتاقی که در آن حبس شده اند از چهارصد و نود و هشت به چهارصد و نود و نه تغییر یافته است.اینک دور باطل دیگری آغاز شده است و قصه همچنان ادامه دارد!/.
مجتبی مهدی زاده، تینا واعظی و مریم شریعتی این را خواندند
ladan yousefian، علی صمیمی و سپیده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اتاق ٤٩٨، قفسی است ساخته و پرداخته ذهن تک تک ما انسان ها. تمامی ما اسیر افکار، قضاوت ها و ظواهریم. اکثر ما گاه فریب میخوریم و گاه فریب می دهیم. تمام ما بخشی از روز را به فکر کردن به گذشته و فلش بک زدن به روزها و اتفاقات خوب و بد زندگیمان اختصاص می دهیم. در ذهن تک تک ما سوال هایی هست بی جواب که تا جواب درست را پیدا نکنیم رها نمی شود، و جالب اینجاست که درست همان زمانی که دیگر دست از جستجو کشیده ایم و از تب و تاب افتاده ایم، به ناگاه جواب درست به سراغمان می آید و ما را می رهاند از اسارت ذهن.
نمایش را دوست داشتم، مونولوگ های زیبا، اکسسوار ساده اما خوب، نمادسازی ها و حرکات نمایشی عالی.
برای من کمی طول کشید تا بتوانم بازیگران را در نقش هایشان باور کنم، اما پس از مدتی آنقدر با نمایش،فضا و داستان درگیر می شوی و بازی ها عالیست که حتی لحظه ای چشم از صحنه برنمی داری و باقی زمان را به همراه بازیگران به دنبال جواب میگردی.
امروز این نمایش زیبا رو دیدم،،،،شاهد نمایشى اکسپرسیونیسم آمیخته با هدفى ابزورد بودم که متاسفانه امروزه کمتر شاهد چنین آثارى هستیم،،، اجراى خانم نسیم ادبى بسیار قوى، تاثیر گذار و کم نظیر بود،،،،، دیدن این نمایش رو به شدت پیشنهاد میکنم.