در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش شهر ما
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:13:21
از اردیبهشت ۱۳۹۸
۲۱:۳۰
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
شهر ما داستان زندگی روزمره ی مردم گروورز کورنرز هست که مقاطع مختلف زمانی در سه پرده به نمایش در می آید.


›› فروش اینترنتی بلیت در دیگر سایت‌های محترم انجام می‌شود

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
از سه پرده نمایش به ترتیب سوم، دوم، اول رو دوست داشتم

از کودکی همیشه مرگ رو اتفاقی سیاه توصیف و تصویر کردند و ناخودآگاه اکثر ما ایرانی ها تصور ترسناکی از مرگ داریم.
در پرده سوم نمایش طراحی صحنه سفید پس از مرگ همراه دیالوگ های پیوسته با آواز ، حس آرامش و فراموشی رو بهت القا می کرد این حس و دید رو دوست داشتم.

به نظر من این نمایش برای کسانی که در ماه چند نمایش می بینند متوسط روبه خوب حساب می شد اما برای کسی که کم تئاتر میبینه توصیه نمیشه چون قطعا انتظار داره یه نمایش خیلی خوب ببینه و با برآورده نشدن انتظارش ناراضی بیرون میاد.

اتفاقا من برعکس شما فکر می‌کنم برای مخاطب حرفه‌ای تئاتر، این اجرا توهین به شعور مخاطب بود. شوخی‌ها و اکت‌های سخیف جنسی که به شدت باب شده این روزها در تئاتر، از آقای معجوبی بعید بود. مثال؟ راوی بطری آب رو بذاره بین پاهاش و و فشار بده و آب بپاشه که کاراکتر خانمی که از روبرو داره میاد و کل سالن؟ طبعا غش خنده، به نظر من بسیار حجای تاسف داره این سیر نزولی تولید‌های تیاتر . به خصوص که اسم آدم‌های صاحب سبک و نامی رو داشته‌باشه .
۲۵ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار رو دوست داشتم.اما پرده سوم خیلى برام جالب نبود به نظرم دو پرده قبلى گیراتر بود. خیلى خیلى از اون خواهرى که قد بلند داشت خوشم اومد با اینکه اصلا هیچ دیالوگى نداشت اما کاراکترش تو جامعه ما کم نیست......
نمایشی سه پرده‌ای که در هر پرده نسبت به پرده قبل سقوط آزادی را تجربه می‌کرد و به همراه خودش تماشاچی رو هم به همراه می‌برد.
یک بلاتکلیفی و عدم تناسب تمام عیار که مشخصاً از رودربایستی معجونی در استفاده از برخی افراد میاد.
معجونی باید قبول کنه که ایرانشهر، خندوانه نیست و تئاترِ حرفه‌ای که مردم به‌خاطرش پول میدن تلوزیون نیست که بشه با چندتا کارآمور، آزمون و خطا کرد.
درکل اما جرقه‌هایی فرح بخش و قابل دیدن و دیگر هیچ
راه نجات: اجرای نقش راوی/مجری توسط معجونی و استفاده از "بازیگر" به جای ادای پز روشنفکری و تیکه انداختن به دیگر تئاتر ها.